خواست جوابی بده که #زودتر گفتم: - ازت متنفرم!#مغرور عوضی. #پوزخندی با صدایی زد و گفت: - که ازم #متنفری ؟! زمزمه کردم: - #متنفرم ... دستشو #نوازش وار از روی کمرم تا روی #شکمم کشید ... کنار #گوشم پج زد: - تو با هر #نگاه من با هر #نوازش من، #وا میدی. چجوری ازم #متنفری #پرنسس؟ - #فاصله بگیر ازم ! اصلا هم اینطوری نیست. #لبخندشو زیر پارچه #حس کردم ... #موزی گفت: - عین #دختر بچه های تخس، باهام #لجبازی میکنی... دوباره تکرار کردم: - #فاصله بگیر ازم... تو #گودی #گردنم پچ زد: - #واقعا اینو میخوای ؟! #جفتمون تو #چشمای هم خیره شدیم... هر #نگاه اون #قدرت از پا دراوردن منو داشت! #حس میکردم #تمامم واسه اونه .. #ناخودآگاه زمزمه کردم: - #نه! فاصله ی #بینمونو کمتر کرد و #نامحسوس زمزمه کرد: - #منم نمیخواستم. دستش سمت #پارچه رفت که نفس تو #سینم #حبس شد و بی قرار #خیره اش شدم ...
رابطه ی رییس باند و یکی از اعضای باند... بدو تا لینکش باطل نشده https://t.me/joinchat/VZOsfcEMweEGCi9m