Get Mystery Box with random crypto!

_تو خجالت نمیکشی پسر زنتو برداشتی بردی نصف شب #حموم صدای خنده | رمان تیر | نسترن اکبریان

_تو خجالت نمیکشی پسر زنتو برداشتی بردی نصف شب #حموم صدای خنده ها و قربون صدقه های تو تا توی اتاق ما میومد

خونه مادرجون بدیش همین بود اخ که چقدر به دامون گفتم این کارو نکن بیا اخرش این مادر شوهره کرمشو بهم ریخت

_ صداتون دیشب باباتو #بیدار کرد

دامون جوابی نداد

_ اصلا این به کنار حداقل دارید یک غلطی میکنید دستتو بزار جلوی دهن اون زنت که #جیغش نپیچه تو #خونه

پوفی کشیدم و به جواب دامون گوش دادم

_ مادرجون خودتون اگه مرد بودید میتونستین با اون #دلبری های افسون جلوی خودتونو بگیرید

_ واه واه حیا توی کجاست پسر چندبار گفتن این دختره ظاهرش خوبه باطنش خراب کو گوش شنوا تازه صبح اومدم توی اتاقتون لباس خواب #قرمزش وسط اتاقه بهش میگم اینارو جمع کن زشته میگه قابل شمارو نداره حتما بپوشید #حاجی خوشش میاد

دامون خنده ای بلند کرد و گفت :
مادر من بیخیال شو اینو ببین که #عروست به هوای #حاجیت هست

_ #توله‌سگ برو گمشو که لنگه زنتی

https://t.me/joinchat/BtNZLuYP5IQ5YWNk
https://t.me/joinchat/BtNZLuYP5IQ5YWNk