توی کتاب آدمکش کور، مارگارت اتود یه جمله قشنگی نوشته بود : ما | "رویــای خـــیــس"
توی کتاب آدمکش کور، مارگارت اتود یه جمله قشنگی نوشته بود :
مادرم به پرستارهايی که در بيمارستانهای مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت میکرد. دلش میخواست پدرم سلامتیاش را فقط مديون او بداند، میخواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذير او اهميت دهد. ديکتاتوری روی ديگر فداکاری است!