ما را فروختند وچی ارزان فروختند
مثل عروس بی سر و سامان فروختند
خستند چشم روشن گوهرشناس را
الماس را به غول بیابان فروختند
گفتندمان برادر و در چاه سر نگون
رسم کهن شکسته و مهمان فروختند
خیلی که از پدر پدر خود نداشتند
پاس نمک که هیچ نمکدان فروختند
@sedaye_panjshir