| مقایسه | اگر ساختمان هویت فکری را تشبیه به یک نظام ارتشی کن | صدای ارامش زندگی
| مقایسه |
اگر ساختمان هویت فکری را تشبیه به یک نظام ارتشی کنیم در این نظام بعضی خصوصیات و عوامل حکم فرمانده و رئیس كل ستاد را دارند. بعضی هم حکم سرباز جزء را. ما کاری به سربازها نداریم. اگر فرمانده و رئیس ستاد سقوط کند هزاران سرباز زیر دستش نیز سقوط کرده است. یکی از فرماندهان عمده و نیرومند در ساختمان هویت فکری، مقایسه است. صدها سرباز وابسته به این فرمانده هستند و سرنخشان در دست اوست. مقایسه اولین و مهمترین سنگبنای هویت فکری است و بعد هم یکی از مهمترین علل تداوم و همچنین گستردگی و پیچیدگی آن میشود. ببین مقایسه چگونه این پدیده را پیچیده و گسترده میکند: من ابتدا تعبير شغلم را با تعبير شغل تو مقایسه میکنم. از این مقایسه تصویر حقارت در ذهنم ثبت میشود. از آنجا که خود احساس حقارت یک بیارزشی دیگر اجتماعی است، به خاطر آن یک احساس بیارزشی و حقارت مضاعف هم به ساختمان اضافه میشود. بعد باید برای هر دو چارهای بیندیشم. مثلا به تلاش میافتم تا با یک شغل بهتر، ثروت بیشتر، شهرت یا مدرک دانشگاهی بهتر حقارت خود را جبران کنم. اما از آنجا که نمیخواهم به خودم اعتراف کنم که انگیزه واقعی من در آن تلاشها جبران حقارت است، سعی میکنم تا برای آنها انگیزه و دلیلی جز آنچه واقعا هست پیدا کنم. این جریان هم باعث پیچیده شدن کلاف میگردد هم اینکه بعد جدیدی به مسئله جهل میدهد و باعث یک مقدار حرکتهای کور میشود. منظورم از حرکتهای کور اینست که نمیدانم برای چه و با چه انگیزهای دارم فلان کار را میکنم. زیرا از علت، محرک و منشاء اصلی رفتارها و حرکتهایم دور افتادهام. رفتارها و حرکتهای من به خاطر آن چیزی نیست که خودم تصور میکنم، بلکه به خاطر چیزهایی است که خودم نمیدانم چیست. فرضا تصور من اینست که به خاطر یک عشق واقعی خواهان دختر سناتور شدهام. غافل از اینکه انگیزه باطنیام، که خودم هم از آن بیخبرم، پر کردن خلاء ناشی از احساس حقارت است.