از آنجایی که فکر لاغر شدن ذهنم را مشغول نموده بود بر آن شدم که | فراروانشناس و درمانگر با یاری نور درون (رایگان)
از آنجایی که فکر لاغر شدن ذهنم را مشغول نموده بود بر آن شدم که درباره ی همین موضوع از او مشاوره بخواهم. همین کار را کردم و ظرف 24 ساعت او این ایمیل را برایم فرستاد:
از پاسخت متشکرم جو.
وقتی نگاه کردم آوایی را شنیدم که می گفت حالش خوب است.
با بدنت حرف بزن. به او بگو: « همینطور که هستی تو را دوست دارم. بخاطر اینکه با من هستی از تو سپاسگزارم. اگر احساس می کنی به هر صورتی به تو توهین و بدرفتاری کردم، لطفا مرا ببخش. در طول روز گهگاهی درنگی کن و به ملاقات جسمت برو. بگذار این ملاقات آکنده از عشق و سپاسگزاری باشد. " ممنونم که من را به این طرف و آنطرف می بری. بخاطر نفس کشیدن و تپیدن قلب نیز از تو متشکرم."
جسمت را بعنوان یک شریک در زندگیت بدان نه یک خدمتکار! با آن همانطور که با بچه ی کوچکی حرف می زنی، سخن بگو! با او دوست باش. به مقدار خیلی زیادی آب احتیاج دارد تا بهتر بتواند کار بکند. شاید احساس کنی که گرسنه است، اما ممکن است او بگوید که تشنه است!
نوشیدن آب آبی خورشیدی خاطرات یا مشکلاتی را که در ذهن ناخودآگاه (کودک) بازپخش می شوند، متحول می سازد و به جسمت کمک می کند که " دست از آنها بر دارد و اختیار خود را به خدا بسپارد و تسلیمش بشود! "
یک بطری آبی رنگ پیدا کن. آن را با آب لوله کشی پر کن. درب آن را با یک چوب پنبه ببند یا نایلونی (سلفون ) بر سر آن بپیچ. بطری را به مدت حداقل یک ساعت در معرض نور خورشید یا نور لامپ رشته ای ( نه مهتابی) بگذار. آب آنرا بنوش و پس از حمام رفتن یا دوش گرفتن بدنت را با آن شتسشو (اسپری کن) بده! از آب آبی رنگ خورشیدی برای پخت و پز، شتسشوی لباس ها و هر چیز دیگری استفاده کن! حتی می توانی با آب آبی خورشیدی، قهوه و شکلات داغ درست نمایی!
