شفیعیکدکنی در هجوم کژخوانان تجزیهطلبان دانستهاند که برآو | شفیعی نامه
شفیعیکدکنی در هجوم کژخوانان
تجزیهطلبان دانستهاند که برآوردهشدن آرزوهایشان منوط است به همراه کردن "مردم" با خود. میکوشند"مردم" را اغوا کنند و بر امواج عواطف برافروختهشده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان شفیعیکدکنی در موضوع زبان فارسی و زبانهای محلی،رسانههای مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی توفیقاتی داشتند و توانستند عدهای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است. بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملیاش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک"مردم" ایران است. به قول شفیعی: «قرنها و قرنهاست كه همه اين اقوام در شكلگيري زبان بينالاقوامي فارسي مساهمت دارند. هيچ قومي بر قومي ديگر در ساختن امواج اين درياي بزرگ، تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات، خاطر "مردم" را مشوش کند. کانون تبلیغات آنان این بوده: «شفیعی گفته شاشیدم به زبانهای محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به قوم و زبان ما توهین کرده. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول دیگری نقل کرده. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده. آیا میتوان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون میداند؟در همین فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ!» آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانتکند؟ معلوم است که نه اما دوستان باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند. در پرتو این سخن تحریف شده، دروغهای بزرگ گفتند. گفتند شفیعی مثل هایدگر فاشیست است و قتل زبانهای محلی را تئوریزه کرده. میگوید مردم نباید به زبان مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبانهای محلی در مدارس و دانشگاهها سخن میگوید». نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر. شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته. اینهمه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کمرنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیدهاند که او به اقوام و زبانهای بومی توهینکند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف مذهبی و قومی را خواست دولتهای استعماری میداند. در همین فایل هم که گفته: «زبانهاي محلي، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبانهاي محليمان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشي مهم از فرهنگ مشتركمان را نميفهميم». دیگر این جنجالها برای چیست؟
شفیعی هواخواه زبانهای محلی و فرهنگهای بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیقها باید زیر خیمه ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ ایران رنگارنگ. ایران یکپارچه. ایرانی که برای «همه» ایرانیان است. به نظر او عدهای در پوشش دلسوزی برای زبانها و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی میزنند و آب به آسیاب بیگانگان میریزند. زبان، بهانه ایشان برای تجزیه ایران است. درستی این سخن مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیهطلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت مینویسند. آزادوار و بیهیچگونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم ترکیه است :
«شفیعیکدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است والّا چیزی از زبانمان باقی نمیماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعیکدکنی تکلیف را برای خیلیها (از جمله فعالین فرهنگی مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانیها" گدایی احترام میکنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت ملی آن ملت اعتلا مییابد"».
دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند.
از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان میآمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهستهتر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیشتر باشیم. بیشک اگر شفیعی میدانست این سخنان منتشرمیشود، عبارات دیگری را برمیگزید. دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبانهای محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین منافسه و کریخواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد،زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. عدهای از "مردم" نسبت به این مقایسهها حساساند.نباید عواطف را تحریککرد. خصوصاً صداوسیما و دستگاههای رسمی و چهرههای ملی باید بسیار کشیدهعنان باشند. https://t.me/n00re30yah