بهشتی و عاشورا۶- نهی حاکم امت اسلام از منکر
معاویه بساطی به پا کرده که دارد تیشه به ریشهی اسلام میزند. معاویه، پادشاه و فرمانروای امت اسلام، میخواهد در بساطی که به پا کرده، همه چیز، حتی عقیده و حدیث و روایت را، برای خودش استثمار کند. کار را به جایی رسانده که ابوحریرهها را با پول میخرد تا برای مقام و فضیلت ابوسفیان و خاندان او از پیغمبر حدیث جعل کنند.
وقتی قرار شد در جامعهای علم و دانش و ایمان و تقوا را با پول و تطميع بخرند، دیگر مرد تقوا باقی نمیماند و بنیان جامعهی اسلامی متزلزل میشود. این مسئلهای سطحی و ظاهری نیست ...
حسین (ع) و خاندان على احساس کردند این مسئله، شوخی و کوچک و جزئی نیست. نمیتوان در برابر این رویهی ضداسلامی معاویه آرام نشست ...
این است که علی (ع) از همان روز اول، امام حسن (ع) در شرایط خودش و اباعبدالله الحسین از همان لحظهی اول ... شروع به مخالفت کردند. بعد از وفات امام مجتبی، مقام رهبری مخالفت با تلاشهای ضداسلامی دستگاه بنیامیه به دوش اباعبدالله افتاد. در فاصلهی وفات امام مجتبی (ع) تا مرگ معاویه، حضرت مکرر به معاویه نامه نوشت و او را نکوهش کرد.
مبارزه پیروز، ۴۷-۴۹.