2018-02-02 16:28:40
#part_28
شارون:يا همين الان ميرى يا هرى احتمال زنده موندنت به %0 ميرسه
هرى:من فكر مى كردم فقط هرميون عصبانيه ولى شما در برابر هرميون عجوبه هستيد
كلارا:نظر لطفتته
سيريوس:بچه ها فكر كنم ساعت نزديك 5 صبحه هنوزم شما ها بيداريد
جسيكا:راستشو بخواى من خيلى خوابم مياد
كلارا:واى جسيكا خوابش برد باورتون ميشه سر سه ثانيه
شارون:اين ديگه كى بود ما خبر نداشتيم
هرى: WOW
سيريوس:با ديدنش شما ادم ميفهمه كه دختراى قبل شما سوء تفاهم بودن
هرى:كاملاًموافقم
شارون:هى فكر كردى پسرا خيلى باحالن و خيلى عالين اقاى گريفيندورى
كلارا:من كاملاً موافقم
هرى:من ديگه ميرم بخوابم
كلارا:راست ميگه منم ميرم بخوابم
شارون:دقيقاً
كلارا:شب بخير
شارون:شب بخير
هرى:شب بخير
سيريوس:شب همه بخير
**************************
صبح
شارون:اه اخيش بالاخره خوابيديم
كلارا:سلام صبح بخير
جسيكا:سلام فكر كنم من از همه ديشب زود تر خوابم برد
شارون:بله سر سه ثانيه
كلارا:چه جورى اينقدر سريع خوابت برد
جسيكا:نمى دونم چطور ولى مى دونم خيلى خسته بودم
كلارا:معلوم بود
شارون:حالا كلارا كى بريم دنبال خواهرت
جسيكا:چى
كلارا:شارون از دست تو
جسيكا:كلى تو خواهر دارى
كلارا:اره ولى بايد هم به خاطر من هم بخاطر شارون گوى رو پيدا كنيم
جسيكا:شارون براى چى
شارون:من طلسم شدم نمى تونم كى با من اين كار رو كرده ولى من نمى تونم اب و اتش رو باهم كنترل كنم
جسيكا:چى مگه تو چى هستى
شارون:من و كلارا جانور نماييم من ملكه ى ققنوس ها هستم با يه دست اب و با دست ديگر اتش را كنترل مى كنم.
جسيكا:راستش منم……
387 views , edited 13:28