2022-04-07 11:02:52
کجای اینهمه کوشش صعود بود و کمال؟
یکی دو لمحه درخشش، سپس زوال... زوال
هنوز طعم جوانیم زیر دندان است
رسد که هیچ ندانم از آن به غیر خیال
بگویم «اینهمه قال و مقال من کردم؟!
منم روندهی این راههای صعب و محال؟»
زیاده ماندم و از دست دادهام بسیار
زیاده کشتم و فرسودهام کنون چنگال
چهار پله کز آن میجهیدم از شادی
کنون چو کوه شدهست و شکسته پای غزال
چه کیفها که به شانه، چه کولهها بر پشت
کنون چهمایه ثقیل است جرّ این اثقال
شد آن زمان که سمندم رکابها میداد
چنان شدهست که پایم نمیرسد به پدال!
بدن به طرز شنیعی به من خیانت کرد
بدا! بدا به بدن، این دوروی دردسگال
تمام عمر دویدم به سوی آزادی
شکست پشتم و از دست رفت استقلال
سمانه کهربائیان
1.8K viewsSamaneh, edited 08:02