احترام و تحسین(که بدست آورده می شود، یا به دلیل جایگاه در اجتماع) که در فارسی هم همین لغت رو به کار می بریم. prestige n. [uncountable] مثال: اون شغل پرستیژ بالایی داره.(با کلاسه) That job has high prestige. مثال: اون با این کارها میخواد یخورده کلاس و جایگاه(پرستیژ) به دست بیاره. Doing such things, he would like to gain some prestige. مثال: بعد از اون رسوایی اونها پرستیژشون رو از دست دادند. After that scandal, they lost their prestige. @StudyandEnjoy Instagram.com/StudyandEnjoyPlus 390 views17:26