Get Mystery Box with random crypto!

۱۰ پرسش پیش روی طرفداران طب سنتی @tabrizfarda (این پرسش‌ها | انجمن فرهنگی ادبی تبریز

۱۰ پرسش پیش روی طرفداران طب سنتی
@tabrizfarda

(این پرسش‌ها نه از منظر طرد برخی توصیه‌های کارآمدِ بهداشتیِ موجود در طب سنتی، که مبتنی بر حفظ الصحه‌ بوده است و در پزشکی رایج نیز پذیرفته‌شده‌است، بلکه به جهت مشخص کردن نسبت آن طب با طب رایج طرح شده‌است. پاسخ به تمامی بندها می‌تواند در مشخص کردن جایگاه طب سنتی راهگشا باشد.)

۱. در طب سنتی، «سنتی» چه بازه‌ی زمانی را شامل می‌شود؟ (طب ابن‌سینا نسبت به طب امروز سنتی است و نسبت به طب زکریای رازی جدید.)

۲. آیا طب ابن‌سینا نسبت به گذشتگان خود پیشرفت‌هایی در روش‌های درمان داشته است؟ توصیه‌های درمانی شاگردان ابن‌سینا و شاگردانِ آن شاگردها چطور؟ اگر پاسخ مثبت است از چه زمانی این پیشرفت‌ها متوقف شد؟ و چرا؟ آیا مسائل پزشکی به انتها رسیدند و طب کامل شد؟

۳. چه تفاوت‌های کیفی میان جانورشناسی و پزشکی وجود دارد که در اولی به مرور زمان پاسخ‌های ما به مسائل، جایگزین‌های بهتری پیدا می‌کند و در دومی خیر؟

۴. از چه زمانی در دانشگاه‌های اروپا خواندن کتاب قانون ابن‌سینا در رشته‌های پزشکی متوقف شد؟ چرا متوقف شد؟ آیا به روش‌های درمان کارآمدتری دست یافته بودند؟ یا از سر عناد با مسلمانان چنین کردند؟ اگر از سر عناد بوده است چرا این عناد در سال‌های قبل از آن نمودی نداشت؟

۵. در طب سنتی، «سنتی» چه محدوده‌ی مکانی را شامل می‌شود؟ (وقتی امروزه در محدوده‌ی مرزهای کشور ایران از طب سنتی سخن می‌گوییم منظورمان طب سنتی چینی و هندی و رومی نیست هرچند می‌دانیم طبیبانی مانند رازی به وفور از دستاورد‎‌های پزشکی سایر نقاط جهان بهره می‌بردند.)

۶. چرا گاهی برخی از طرفداران طب سنتی، پزشکی رایج را «غربی» می‌خوانند؟ مگر نه اینکه سده‌های متوالی، کتاب قانون ابن‌سینا در دانشگاه‌هایِ پزشکیِ غرب، تدریس شده است؟ آیا «غربی» خواندن پزشکی رایج به‌معنای نادیده انگاشتن سهم خود در این علم نیست؟ چرا رازی و ابن‌سینا روش‌های درمانی رایج در اندلس و چین و هند را «خارجی» نمی‌خواندند و طب بقراط را پزشکی غربی نمی‌نامیدند و طرد نمی‌کردند؟

۷. خون و سایر اخلاط اربعه از چه عناصری ساخته شده‌اند؟ از عناصر اربعه‌ی امپدوکلسیِ آب، باد، خاک، و آتش؟ یا از عناصر شیمیایی؟ در طب رایج خون را بافتی معرفی می‌کنند متشکل از صدها سلول با ساختارهای بیوشیمیایی خاص. آگاهی از این ساختارها به مرور تغییر می‌کند و بر همان مبنا شیوه‌های درمانی خاصی معرفی می‌شوند. شیوه‌های کارآمدتر، که با آگاهی از مکانیسم‌ها و ساختارهای تازه کشف شده پیشنهاد می‌شوند و جای شیوه‌هایِ با کارآمدی کمتر را می‌گیرند. در طب سنتی که از ساختارهای درونی اخلاط اربعه سخنی نمی‌رود چگونه روش‌های «نوین» درمانی معرفی می‌شوند؟

۸. چگونه طب سینوی در مورد بیماری‌های جدیدی مانند کرونا وارد اقدام درمانی شود؟ با تکیه بر آنچه در طب سنتی وجود دارد؟ یا به شکلی اجتهادی؟ مبنای تجربی چنین نوآوری‌هایی چیست؟

۹. پزشکان سنتی معمولا پزشکی رایج را به «علامت درمانی» متهم می‌کنند، به این معنی که به جای درمان «بنیادین»، تب را کاهش می‌دهد و نه عامل ایجاد تب را. کودکی با تب بالای 40 درجه را (که برای نوزادان خطر مرگ، در پی دارد) در نظر آورید. آیا واقعا پزشکی رایج تنها تب او را کاهش می‌دهد و اقدامی برای از بین بردن عامل تب نمی‌کند؟ طب سنتی چه پیشنهادی برای این دسته از بیماران اورژانسی دارد؟

۱۰. نظر شما درباره‌ی این گفته‌ی ابوریحان بیرونی چیست که گفته بود: «مشکل عمده‌ی مشائیان آن است که اعتبار گزافی برای آراء ارسطو قائلند؛ آنها می‌پندارند که هیچ امکان خطایی در آرای او نیست هرچند که می‌دانند ارسطو تنها مطابق بهترین ظرفیت خود نظریه‌پردازی کرده است»؟ آیا این توصیه‌ی ابوریحان شامل حال کسانی که امروزه اعتبار گزافی برای طب ابن‌سینا قائلند نیست؟ به‌علاوه در این گفته، ابن‌سینا به‌عنوان فردی معرفی می‌شود که کاملا برای آراء افراد خارج از سنت فکری خود اعتبار قائل است.


و بالاخره پرسشی برای نظرسنجی از عموم:
به نظر شما اگر امروز طبیبانی مانند رازی و ابن‌سینا زنده بودند، که با ولع علم را، ولو در چین بود، می‌یافتند «طب سنتی» را پی می‌گرفتند یا «طب رایج» را؟

@tabrizfarda

هادی صمدی