«یه نفر اون وسط داد زد بسیجیه .... دو سه نفر دورش بودن، داشتن | 🇮🇷طرفِ حق🇮🇷
«یه نفر اون وسط داد زد بسیجیه .... دو سه نفر دورش بودن، داشتن میزدنش .... با سنگ و چوب و همه چی داشتن میزدنش .... شاید بگم بالای 30-40 بودن، یکی دو تا مشت میزد و فرار میکرد، یکی یه مشت میزد و میموند اونجا ... چاقو میدیدم به هر شکل و اندازه، پنجه بوکس، هیچی هم نداشتن و دستشون خالی بود سنگ میزدن ... غیر عادی بودن رفتاراشون ... به سمتش دویدم، دستم رو انداختم روی شونهش و چرخوندمش، با سنگ به سرش ضربه زدم، بعدش با مشت سه ضربه به سرش زدم. شهید را دیدم که افتاد، یه نفر روی پهلوش داشت میپرید، بعد از اینکه دورش خلوت شد، رفتم بالای سرش و یه ضربه به وسط پاش زدم و دو ضربه به زانوش، در این حین یک نفر 3-4 ضربه، اندازه دو بند انگشت، چاقو به شکمش زد ... بعد من پاشو گرفتم و روی زمین کشیدمش ... دقیق نمیتونم بگم که زنده بود یا نه .... بعد چند ضربه با پا به سر و صورتش وارد کردم»
«پزشک تایید میکند که شهید در راه بیمارستان و توی آمبولانس به شهادت رسیده است»