تاریخ محلی قوم لر(دکتر ناصر اشرافی)

2022-09-27 20:20:08 قیچی گردن زلف زنان :( آیین زلف بران )
در فرهنگ عزاداری زنان اقوام ایرانی خاصه قوم لر و کرد است که در مرگ عزیزان و نزدیکان خود زلفها را می برند ، اگر جوان فوت کرده باشد زلفهای خود را بریده و بر سنگ قبر او آویزان می کنند . غم انگیز ترین حالت عزاداری است که بی کسی دران تبلور دارد و شکستن دل به شدت نمایان است ، اثر گذاری ان بر اطرافیان تا حد جاودانه گی است . این حرکت غم انگیز ریشه در داستان سیاوش در شاهنامه دارد ، یقین داشته باشید ،زلف های زنان ایرانی که در این روزها قیچی می شود ،ثبت تاریخ می شود ،ثبت می شود که شیر زنان ایرانی در سیاهی روز های وطن حاضر شدند ، جهت مرهم دردهم وطنان خود زلف های سیاه را قیچی کنند و همچون داستان غم انگیز سیاوش اوج غیرت زنانه خود را به نمایش گذارند . این عمل چنان ثبتی در تاریخ خواهد شد که از جمله وقایع مهم و تکان دهنده آینده گان ایران باشد . شاید در دلها به حد داستان خود سیاوش جا باز کند . قیچی زلف زنان این وطن کنایه به نامردانی است که لکد به ناموس وطن خود می زنند، فریادی است برانها که به بهانه پیدایش زیبا یی ها بر ان چشم دروغین بسته ،اجبار در پوشش آن را اجباری دانسته وچون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند . زلف زنان ایرانی است که شعار " زن ، زندگی ، آزادی ." را ایجاد نموده است . چقدر سخت است و غریبانه برای تاریخ که بنویسد :" خیزش موی زنان " اما خواهد نوشت .
....ناصر اشرافی باز کردن / نظر دهید

2022-09-27 20:18:00 آیین «گیسو بران»:

«گیسو بُران» یا بریدن مو و گیسو از جمله آیین‌های سوگواری در فرهنگ ایرانی و ملت‌های مختلف است. این آیین از رسوم دیرینه‌ی ایرانیان باستان می‌باشد که حالتی غم‌انگیز و احساسی به سوگواری می‌دهد.

آثار این سنت باستانی به ادبیات شاعران ایرانی نیز راه یافته‌ است.

فردوسی:
در «شاهنامه»، به اجرای آیین کهن «بریدنِ گیسو» در سوگ سیاوش اشاره شده‌ است.
گیسو بریدن یکی از آداب دیرینه‌ی ایرانیان است که در شاهنامه فردوسی در سوگ پهلوانان آمده‌ است.
فرنگیس در مرگ همسرش سیاوش، گیسوان خود را می‌برد.
همه بندگان موی کردند باز 
فرنگیس مشکین کمند دراز
برید و میان را به گیسو ببست 
به فندق گل ارغوان را بخست

حافظ:
گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب 
تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند

خاقانی:
گیسوی چنگ و رگ بازوی بربط ببرید
  گریه از چشم نی تیز نگر بگشایید

سلمان ساوجی:
ای صبحدم، چه شد که گریبان دریده‌ای 
وی شب، چه حالت است که گیسو بریده‌ای
ای پرچم، از برای چه مو باز کرده‌ای 
وی سنجق، از عزای که گیسو بریده‌ای

سیمین دانشور در داستان «سووشون» به «درخت گیسو» اشاره کرده‌ است:
_زری احساس می‌کند پلک‌هایش داغ شده، نزدیک است دست در گردن زن میانسال بیندازد و همپای او گریه کند اما دیگر به درخت گیسو رسیده‌اند.
_زری بلند شد و نشست و گفت: زیر درخت گیسو ایستاده بودم و برای سیاوش گریه می‌کردم. حیف که من گیس ندارم وگرنه گیسم را می‌بریدم و مثل آن‌های دیگر به درخت آویزان می‌کردم.

سیمین دانشور همچنین درباره‌ی «درخت گیسو» چنین می‌نویسد:
درخت گیسو در تمام گرمسیر معروف است. اول بار که درخت گیسو را دیدم، از دور خیال کردم درخت مراد است. نزدیک که رفتم دیدم گیس‌های بافته شده به درخت آویزان کرده‌اند؛ گیس‌های زنهای جوانی که شوهرهایشان جوانمرگ شده بود. باز کردن / نظر دهید

2022-09-19 09:38:04 سلام ، آفرین ،فراوان دانشمندان اهل سنت در ایران به عهد صفوی و بعد از انها کتابهاشان نابودشده وبه دلیل تغییر مذهب نام آنها محو شده ، سال های فراوان توسط خواجه نظام الملک در مدارس نظامیه شهرهای بزگ دانشمندانی پرورش یافته بود که اسم انها و آثار انها را نیست .
اگر مثل حضرت عالی تحقیق شود پاره ای از انها پیدا وبه مردمان علم دوست معرفی خواهند شد . باز کردن / نظر دهید

2022-09-19 09:38:04 نگارنده امیدآرویش،منابع تاریخ آل مظفر صفحه 155.
تاریخ آل مظفر ومذهب مردم کوه گیلویه قدیم:مولف تاریخ آل مظفر مینویسد که غیراز شیراز مردم سایر شهرهای فارس نیز مذهب سنت داشتند،چنانچه مولف نزهت‌القلوب یعنی‌حمدالله‌مستوفی قزوینی‌ میگوید:مردم کازرون شافعی مذهبند ومردم جبل 《جمع جبال》جیلویه(کوه گیلویه) نیز شافعی باشند ومردم کوار و شهرک نیز از مذهب امام شافعی تبعیت نمایند.درباره سایر شهرهای تابع دولت آل مظفر گوید:مردم یزد اکثر برمذهب امام شافعی باشند و‌مردم اصفهان اکثر سنی وشافعی مذهبند. ابن‌بطوطه نیز مردم یزد را شافعی مذهبند نوشته است.شاه شجاع منصب قضاء شیراز وتو ابع را به مولانا بهاءالدین عثمان کوه گیلویه ای که از علماء شافعی بود واگذاشت وبااین عمل دست قضات شافعی را در اجرای قوانین این مذهب بازگذاشت، ازدلایل دیگر اعتقاد سلاطین آل مظفر بمذهب سنت این است که آنان درسکه هایی که ضرب مینمودند نام خلفای اربعه را نقش میکردند.

نکات کلیدی : تاریخ آل مظفر،کوه گیلویه،بهاءالدین عثمان کهگیلویه ای،شاه شجاع کرمانی آل مظفر،شمس الدین محمد حافظ شیرازی.کهگیلویه وبویراحمد.

باتشکر نوشته شده وتحقیق توسط اینجانب امیدآرویش محقق تاریخ‌،ساعت 19مورخه سه شنبه 30 آذرماه سال 1400شمسی.
منابع:تاریخ بهبهان،تالیف دکتر محمد منصوری طباطبایی.
فارسنامه ناصری تالیف حاج میرزا حسن حسینی فسایی.
تاریخ آل مظفر جلد‌دوم. باز کردن / نظر دهید

2022-09-19 09:38:00 [۹/۱۲،‏ ۰۶:۵۸] ناصر اشرافی: وجه تسمیه نامگذاری درارتفاعات مختلف دنا
۱-قاش مستان (بیژن ۳) (۴۴۵۹ متر) : وجه تسمیه بیژن همان افسانه معروف شاهنامه می‌باشد. اما نام قاش مستان به علت وجود شکاف و قاش انتهای قله می‌باشد که کل و بزهای منطقه در فصل جفت‌گیری و مست شدن به این شکاف می‌آیند.

۲- مورگل (۴۴۲۶ متر) : به علت گلهای زیبا و ریز و مورچه مانند که در فصل تابستان در بین شکاف‌ها و صخره‌های قله می‌روید که به آن گل مروارید نیز می‌گویند.

۳- برج آسمانی (بیژن ۲) (۴۳۹۵ متر) : وجه تسمیه بیژن همان افسانه معروف شاهنامه می‌باشد. اما نام برج آسمانی به علت شبیه برج بودن نوک قله می‌باشد.

۴- قزل قلعه (قزل قله) (۴۳۸۰ متر) : به علت سرخ رنگ بودن خاک جبهه جنوبی قله به آن قزل قله یا قله سرخ رنگ می‌گویند، اما با توجه به نمای شرقی قله که شکل یک برج قلعه مانند می‌باشد به آن قزل قلعه نیز می‌گویند.

۵- حوض دال مرکزی (۴۳۰۵ متر) : به علت وجود شکل حوض مانند زیر قله «سمت غرب پناهگاه» که عقاب (در زبان محلی به آن دال می‌گویند) در آنجا می‌نشیند و چون در جبهه مرکزی واقع شده به آن حوض دال مرکزی می‌گویند.

۶- ماش (بیژن ۱) (۴۳۴۰ متر) : وجه تسمیه بیژن همان افسانه معروف شاهنامه می‌باشد. اما نام ماش به علت وجود تل ماشکی در یال شمالی قله می‌باشد که در قدیم آنجا ماش کاشته می‌شده‌است.

۷- کل قدویس (۴۳۴۰ متر) : محلی‌های منطقه چون این قله از بقیه قله‌های اطراف بلندتر بوده آنرا مکانی مقدس می دانستن و به همین علت به آن کل قدویس می‌گویند (کل در زبان محلی به بلندترین نقطه گفته می‌شود)

۸- کل شیدا (۴۳۲۰ متر) : به علت تیغهٔ بودن و به صورت آشفته و پراکنده بودن این تیغه‌ها (کل در زبان محلی به بلندترین نقطه گفته می‌شود)

۹- بن رو (۴۳۳۰ متر) : به علت دره بن رو که در زیر جبهه جنوبی قله قرار دارد (بن رو به معنی رودی که از بن کوه یا زیر کوه می‌گذرد)

۱۰- کل بلبل (۴۳۰۰ متر): : بر اساس نامی می‌باشد که در نقشه‌های سازمان جغرافیایی ارتش در سال ۱۳۵۶ به آن تعلق گرفته ، انتخاب شده‌است.

۱۱- پوتک (۴۳۰۰ متر) : نام خود را از کاسه پوتک که در زیر قله وجود دارد و یکی از قسمت‌های دیدنی دنا می‌باشد گرفته‌است.

۱۲- هرم (۴۳۰۰ متر) : به علت شکل هرمی و مثلث مانند آن از سمت جبهه شمالی می‌باشد.

۱۳-پازن پیر (۴۳۰۰ متر) : به علت وجود پازن‌های که بخاطر مسیر طولانی قله کمتر شکار می‌شدند و اکثراً تا پیر شدن آنجا بودند، به آن پازن پیر می‌گویند.

۱۴- کرسومی غربی (۴۲۷۰ متر) : بر اساس نامی می‌باشد که در نقشه‌های سازمان جغرافیایی ارتش در سال ۱۳۵۶ به آن تعلق گرفته ، انتخاب شده‌است. چون دو قله نزدیک به هم می‌باشند به قلهٔ در سمت غرب، کرسومی غربی می‌گویند.

۱۵- لوکوره (۴۲۶۵ متر) : بر اساس نامی می‌باشد که در نقشه‌های سازمان جغرافیایی ارتش در سال ۱۳۵۶ به آن تعلق گرفته ، انتخاب شده‌است.

۱۶- تل گردل (۴۲۶۰ متر) : به علت نیمه دایره بودن قله و اینکه شبیه یک تل خاکی می‌باشد به این نام معروف شده‌است.

۱۷- کرسومی شرقی (۴۲۵۰ متر) : بر اساس نامی می‌باشد که در نقشه‌های سازمان جغرافیایی ارتش در سال ۱۳۵۶ به آن تعلق گرفته ، انتخاب شده‌است. چون دو قله نزدیک به هم می‌باشند به قلهٔ در سمت شرق، کرسومی شرقی می‌گویند.

۱۸- حرا (تنگه راه) (۴۲۴۰ متر) : نام خود را از تنگه ای در جهبه جنوب شرقی خود گرفته‌است.

۱۹- کل گردل (۴۲۳۰ متر) : به علت شکل نیمه دایره بودن قله (کل در زبان محلی به بلندترین نقطه گفته می‌شود)

۲۰- قلات بزی (۴۲۲۶ متر) : اشاره به مکان خاص و پرآب برای بز کوهی

۲۱- کپیری (۴۲۱۰ متر) : به علت وجود منطقه ای سرسبز و پرآب و وسیع به همین نام در زیر جبهه جنوبی قله می‌باشد.

۲۲- چات سبز (۴۲۰۰ متر): نام خود را از منطقه ای به همین نام که در زیر قله می‌باشد برگرفته است.

۲۳- پازنک (مورگل غربی) (۴۲۰۰ متر) : به علت وجود پازن‌های جوان در منطقه و همین‌طور به علت قرارگیری در غرب قله مورگل به آن مورگل غربی نیز گفته می‌شود.

۲۴- سی چانی (۴۱۹۰ متر) : به علت اینکه سه قله در کنار هم هستند به سه چانه خمیر نان تشبیه شده‌است، که به اختصار به آن سیچانی می‌گویند.

۲۵- کل خرمن: (۴۱۹۰ متر) : به خاطر شکل قله از دور که شبیه انباشته گندم خرمن می‌باشد (کل در زبان محلی به بلندترین نقطه گفته می‌شود)

۲۶- قبله (کمر قبله) (۴۱۸۴ متر) : به علت اینکه نوک قله به سمت قبله می‌باشد و همچنین درهٔ در زیر یال شمالی قله که به کمر قبله معروف می‌باشد.

۲۷- رمبسه (۴۱۸۰ متر) : نام خود را از دره به همین نام و در جبهه شمالی خود گرفته، در این تنگه قسمت‌های از آن ریزش کرده و در انتهای دره به صورت سنگ‌های کوچک و بزرگ پراکنده شده‌است. باز کردن / نظر دهید

2022-09-03 11:41:43 دکتر سید قادر لاهوتی استاد بی نظیر خطه جنوب کشور ،فرزند لر تبار کهگیلویه درگذشت ،سالها با وی دوستی و رفاقت داشتم ،سال ۱۳۶۹ به دهدشت رفتم تا اولین سال معلمی را آغاز کنم از جمله شخصیت های دوست داشتنی بودند که با وی آمد و رفت خانواده گی داشتم ،شاخص بودن در مسائل علمی ، فرهنگی و سیاسی وقتش را پر کرده بود ،تمام وقت تدریس ،مطالعه و یا رسیدگی به امور مردمی کار روزانه اش بود ،بسیار پر حوصله و توانمند بودند، با بچه های نورآباد فراوان خوش مشربی می کردند. هزینه زندگیش بالا بود ، اداره و مردم داری در کهگیلویه پر هزینه بود ،بذل و بخشش فراوان داشت و خود درویشوار زندگی می کردند .از ایشان کسب اجازه می کردم برای رسیدن به حضور شریفشان ،نوشت افزار برایش هدیه می بردم تبسمی می داد و می گفتند " ای اشرافی نورآبادی تو هم می دانی که مشکل من چیست ، چرا آنروز لب حوض نگذاشتی بمیرم " و جریان ان روز به دلیل خستگی مفرط استاد لب حوض منزلش و در حضور بنده ویکی از دوستان بی هوش شدند که سریع به پزشک منتقل و نجات پیدا کردند . ای وجود نازنین و بی بدیل شاخص ترین ،شاخصان قوم لر این بار همه دوستانت را اشک باران نمودی ، ای دانشمند بی همتا مگر در گستره فرهنگ و علم و ادب چند لاهوتی داریم که شما را خداوند سهمیه کهگیلویه محروم کرده بود ،رفتی و به یقین این جای خالی پر نخواهد شد، طلب آرامش روحی برایتان دارم ، طلب صبر واستقامت در این مصیبت برای دوستانت دارم .
....ناصر اشرافی باز کردن / نظر دهید

2022-09-03 11:41:16 ‏عکس از ناصر اشرافی باز کردن / نظر دهید

2022-08-07 22:55:27 ‏فیلم از طرف ناصر اشرافی باز کردن / نظر دهید

2022-08-07 22:55:05 [۸/۷،‏ ۲۱:۳۶] ناصر اشرافی: بسیار مداخله گرایانه نوشته شده است ،متون عهد صفوی رشته کوه منگشت را محل درگیری معرفی می کنند و اصلا نامی از آرند نیست و قلندر پایه فرماندهان جنگی او ، جوانکی و بندانی و ممسنی وشول و حتی اعراب خوزستان بوده و متون صفوی ایل به ایل نام می برد که این گوینده سانسور کرده حتی گفته حسینی منشی را ،
[۸/۷،‏ ۲۱:۴۴] ناصر اشرافی: ایشون قیام شیعی ملا هدایت الله آرندی ممسنی را از نظر مکانی آرند بود ه رشته کوه باسیان ، با شورش قلندر اشتباه گرفته ، قلندر از حدود جوانکی و بندانی شروع کرد و به دهدشت امد او فردی جهاندیده وبا سواد بود و بسیار شبیه شاه اسماعیل دوم بوده و دو دندان پیش خودش را در آورده بود که شبهات او به شاه اسماعیل دوم بیشتر می شد . گویا با توجه به سخنرانی ها خودش که متون صفوی نقل می کنند مدتی هم در پایتخت اصفهان بوده و داستان قتل شاه اسماعیل را خوب می دانسته .
[۸/۷،‏ ۲۱:۵۰] ناصر اشرافی: ایشان هفت جنگ با صفوی داشته است که در شش تای اول پیروز و در سه جنگ پی در پی خلیل خان و فرزندش و نوه اش را شکست داده و کشته شدند ،در جنگ آخر قزل باش فارس مداخله کردند به دستور پایتخت و اسکندر خان برادر زاده خلیل خان هم با سپاه دولتی بود که قلندر برخلاف جنگ های قبلی روحیه نداشت و تقاضای فرماندهان خودش را مبنی بر جمع آوری سپاه از لرها نپذیرفت و به قلعه دهدشت پناه برد و قلعه راحت محاصره و تسخیر شد و قلندر را با خانواده به پایتخت فرستادند .
[۸/۷،‏ ۲۱:۵۱] ناصر اشرافی: این فرمایش احساساتی ،تبلیغاتی و سانسوری است . باز کردن / نظر دهید

2022-08-05 14:45:53 ‏عکس از ناصر اشرافی باز کردن / نظر دهید