Get Mystery Box with random crypto!

🌫زندگی مه آلود🌫

لوگوی کانال تلگرام theblindtexts — 🌫زندگی مه آلود🌫 ز
لوگوی کانال تلگرام theblindtexts — 🌫زندگی مه آلود🌫
آدرس کانال: @theblindtexts
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 114
توضیحات از کانال

نوشته های یک نابینا

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-12 22:19:46 *تفاوت اصفهان با شیراز؛ انگار به دنیای دیگری آمدی!*

دکتر ویلزِ انگلیسی که در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار به ایران آمده، درباره‌ی تفاوت خلق و خوی مردم اصفهان و شیراز نوشته است:

وقتی کسی پس از مدتی زندگی کردن در اصفهان وارد شیراز می‌گردد، خود را در دنیایی دیگر با رفتار و روشی دگرگونه‌تر می‌یابد. در اصفهان مردم کاملا ملاحظه‌کار و معتقدند و لباس‌های ساده‌ای می‌پوشند و چندان اهل بزم و شب‌نشینی نیستند. اغلب به‌منظور انجام کار و معیشت خود سوار بر الاغ و یابو می‌گردند و هرگز پول خود را بیهوده صرف لهو و لعب نمی‌کنند، اما در شیراز بیشتر مردم چه پیر و چه جوان اهل جشن و سرور و خوشگذرانی هستند. لباس‌های گرانقیمت شیک دل‌شاد می‌پوشند.
مردان میان‌سال و پیران سال‌خورده موی ریش و سبیل خود را رنگ می‌کنند. کلاه‌های خوش‌ترکیبِ نمدی به‌سر می‌گذارند، سلاح‌های کمری واقع در میان جلد چرمی زیبا به‌کمر می‌آویزند و سوار بر اسب‌های راهوار و گران‌قیمت به‌گردش یا شکار می‌پردازند. اصولا رفتار و کردار مردم شیراز به‌کلی با رفتار دیگر مردم کشور شیر و خورشید متفاوتست. و مردم این‌جا علاقه‌ی زیادی به‌گردش و تفریح و لذت‌بردن از زندگی نشان می‌دهند. شیرازی‌ها کهنه‌پرست و خرافاتی نیستند و تا حدودی مذهبیند. نگهداری و پرورش انواع سگ‌های تازی شکاری، حتی عقاب‌های شکاری هم در میان آنان متداول است. وقتی انسان به مقابل باغ دلگشای قوام می‌رسد، گوئی که دری از بهشت است که به‌روی او باز شده است، و یا در باغ‌تحت ناگهان همه جا را سبز و خرم می‌بیند، و بوی عطر گل‌های رنگارنگ آن، نشاط و فرح عجیبی به‌تفرج آمدگان می‌بخشد.


*منبع: ایران در یک قرن پیش*
(سفرنامه‌ی دکتر ویلز)، نشر امیرکبیر، تهران، صفحه ۲۶۳
@theblindtexts
88 views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 12:33:04 گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود

چند سطر از بخش «جعل شعر به نام قیصر» در کتاب این ترانه بوی نان نمی‌دهد؛ سبک‌شناسی ترانه‌های #قیصر_امین‌پور (اثر مهدی #فیروزیان- تهران: #کتاب_آبی، ۱۳۹۶، ص ۵۹۷-۵۹۸):

این روزها با افزوده شدن بر شمار بسیارِ کاربران فضای مجازی و زایشِ روزافزون کتاب‌سازان هرچه از جعل‌ها و سرقت‌های علمی و هنری بگوییم همچنان به گردِ کاروان نخواهیم رسید. دربارۀ شعر قیصر هم جعل‌ها و بازخواندن‌‌هایی نادرست در فضای مجازی و آثار موسیقایی دیده می‌شود؛ برای نمونه آمیزه‌ای سست از نثر و نظم به نام قیصر در پایگاه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی پخش شده است:
گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود
گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود

پس از این بخش که حتّی نظم نیست، دو بیت از اسماعیل فردوسی فراهانی (۱۲۸۲-۱۳۴۲) آمده که پیش از زاده شدن قیصر سروده شده است:
گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود
گاهی دگر، تهیّه به دستور می‌شود
گه جور می‌شود خود آن بی‌مقدّمات
گه با دو صد مقدّمه ناجور می‌شود (دیوان فردوسی فراهانی، ص ۱۳۱)
دنبالۀ سخن نیز نظمی سست و ناتندرست است.

https://t.me/roshananemehr
151 views09:33
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 11:30:09 شیراز خاتون
(شهرآشوبی برای شیراز و به مناسبت روز شیراز)


پیشتر چشم ِ خوش و روی پری ها داشتی            
بیشتر از این که گفتم دلبری ها داشتی
    
گونه هایی خوش تراش و خط وخالی با  نمک
دل نمی بردی که تو، غارتگری ها داشتی
        
غنچه ی لبها بَقَم، هاشورِ مژگان ها ظریف                 
وسمه ی ابرو به جا ، نقش ِ پری ها داشتی             

پلک های نیمه بازت سایه ریزِ سرمه بود           
از در و همسایه دائم مشتری ها داشتی    
          
مثلِ مژگان سر نمی پیچیدی اما گاه گاه               
باعزب های مُهذَّب خودسری ها داشتی           

کنج هشتی می نشستی مثل پنجه ی آفتاب
رو به حوضِ هفت کاشی ششدری ها داشتی

قد وبالای خوشت بی چارقد زیبا نبود                  
گل درشت از باغ وبوته، روسری ها داشتی   

باغ لیمو باغ گردو باغ گل باغ انار
غنچه ها دوشیزه یعنی دختری ها داشتی  

زیر چترِآلبالو پر شکوفه کوچه ها
گوشواره،سینه ریز، انگشتری ها داشتی
         
چینه ها کوتاه بود وشیطنت می کرد، باد              
زیر چادر ریز گل دامن- زری ها داشتی
     
شرم بید وچشمک بادام و رسمِ خُنچه بَر                 
جینگ وجینگ ساز میادو ....مادری ها داشتی

شب نشینی های چلّه، نُقل ومنقل روبه راه
اندکی دلگرمی از دور وبری ها داشتی                

صبحِ مکتب خانه ها با درس قران تازه بود              
شب ولی شاهچراغ و منبری ها داشتی         

 دستکارِشاعرانت پیشکارِ وحی بود
با زبان فارسی پیغمبری ها داشتی

آه ای شیرازخاتون، نازخاتون، گل پری
حیف شد آن روزها نام آوری ها داشتی!  
     
ای دریغ آن روزگاری را که برکل جهان           
برتری ها برتری ها برتری ها داشتی!!

غلامرضا کافی
179 views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 22:52:10 لایو مسائل جنسی افراد دارای معلولیت:
در این لایو با حضور امین عرب، پژوهشگر و کنشگر #حقوق_افراد_دارای_معلولیت و‌نگین حسینی، کنشگر حقوق افراد دارای معلولیت، به گوشه‌هایی از مسائل و #نیازهای_جنسی افراد دارای #معلولیت و نیز افراد معلول جامعه #ال‌جی‌بی‌تی‌کیو+ پرداختیم.
این لایو با حضور مهسا تهذیبی، مترجم #زبان_اشاره برای افراد #ناشنوا نیز #دسترس‌پذیر شد.
#به_توان_یک
@theblindtexts
186 views19:52
باز کردن / نظر دهید
2022-04-08 01:31:56 در تاریخ بیست و هفتم اسفندماه سال 1400 در ویژه برنامه سال نوی #عصر_جدید مادر و دختری حضور یافتند که مدعی شدند دختر نابینای مطلق بوده و با یک عمل بر مبنای سلول های بنیادی در بیمارستان خدادوست شهر شیراز، توانسته صد درصد بینایی خود در یک چشم و چهل درصد را در چشم دیگرش به دست آورد.
این خبر، بذر امیدهای واهی فراوانی را در دل بسیاری از خانواده هایی که فرزند نابینا دارند کاشت؛ اما به هر صورت نیاز بود صدق و کذبش به اثبات برسد. هر کس چیزی می گفت. پایان نابینایی، دروغ محض، نشر اکاذیب، رهایی از زندان نابینایی و … فقط بخش کوچکی از کلید‌واژه هایی هستند که در ذهن آسیب دیدگان بینایی و خانواده ها و دوستانشان می گذشت.
از سراسر ایران هر کس هر کاری که فکر می کرد می تواند در جهت کشف درستی یا نادرستی قضیه -که البته نادرستیش به زودی بر همگان آشکار شد- انجام دهد و با روشی که به ذهنش می رسید -فارغ از قانونی بودن یا نبودنش- عمل کرد.
از تماس های مکرر با بیمارستان خدادوست در شهر شیراز و تشکیل گروه واتساپی و تلگرامی و تهیه لیست انتشار مخاطبان و تماس با صدا و سیما و وزارت بهداشت و مصاحبه در نشریات و مجلات و روزنامه ها و طوفان توییتری و اینستاگرامی گرفته تا حضور در ادارات وابسته به علوم پزشکی در شهر های مختلف و باز هم تماس با وزارت بهداشت و انجمن نابینایان ایران و تنها برنامه رسمی متعلق به نابینایان ایران در رادیو تهران -یعنی شش نقطه- فقط گوشه ای از اقدامات همه جانبه بچه های نابینا و کم بینا بود که بالأخره در تاریخ پنجشنبه هجدهم فروردین ماه 1401 ساعت بیست و پنجاه دقیقه برنامه ای با نام هشتگ عصر جدید با هدف پاسخگویی به اعتراضات جامعه ای که به شدت با احساساتشان بازی شده بود و یک مشت دروغ تحویلشان داده بودند را به روی آنتن شبکه سه برد.
بلافاصله پس از برنامه که نزدیک به یک ساعت طول کشید سیل انتقادهای مثبت و منفی از جانب افراد نابینا و کم بینا روانه فضای مجازی شد که این نوشته هم یکی از آنهاست.
در برنامه #هشتگ_عصر_جدید آقایان #احسان_علیخانی، اشکان آذرماسوله، مجری و سردبیر برنامه شش نقطه و امیر سرمدی، مدیر‌مسؤول ماهنامه نسل مانا حضور یافتند و با خانم دکتر کلانتری پزشک معالج تارا صبی و نیز آقای دکتر لاشیئی جراح و متخصص چشم و فوق تخصص شبکیه و آقای دکتر عین اللهی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین خودِ #تارا_صبی مصاحبه تلفنی انجام شد.
فارغ از تمام صحبت هایی که در برنامه مطرح شدند دو ادعای اساسی مذکور که واکنش به حق نابینایان و کم بینایان را بر انگیخته بود مورد بررسی قرار گرفتند. یکی این که خانم تارا صبی از ابتدا و پیش از عمل انجام شده، نابینای مطلق نبوده و بر اساس شماره چشمش که حاصل آزمایش پزشک متخصص بوده کم بینا محسوب می شده و دیگر این که در بیمارستان خدادوست بر روی چشمان این خانم تنها عمل انحراف چشم صورت گرفته نه عمل سلول های بنیادی و پس از این عمل هم خانم تارا صبی بینای صد درصد نشده است.
اگر نخواهیم از دایره انصاف خارج شویم، این دروغ نه اولین دروغی بوده که در رسانه ملی تحویل مردم داده شده و متأسفانه آخرین آن هم نخواهد بود؛ ولی قطعاً نخستین بار است که به شکلی کاملاً علمی و دقیق مورد بحث و بررسی قرار گرفت و هرچه باشد نزدیک به یک ساعت از زمانی طلایی در برنامه ای پرمخاطب که بینندگانش اگر بیشتر از خود عصر جدید نباشند کمتر از آن نخواهند بود را به خود اختصاص داد.
به نظر می رسد با توجه به معیارهای حاکم بر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و انواع سیاست‌گذاری‌هایی که در کشور وجود دارد، این یک دستاورد مهم و قابل ملاحظه باشد.
در این روزگار که به قول زنده یاد فریدون مشیری: «گفتگو از مرگ انسانیت است» و همه با بی‌تفاوتی از کنار جدی‌ترین مسائل اطرافشان عبور می کنند؛ ابداً نمی توان به سادگی از تمام دست‌ها و قلم‌ها و زبان‌هایی که در به ثمر نشستن این اتفاق نقش داشتند، تشکر کرد و بی‌اغراق، کلمات قاصر اند از اتحادی که در آغاز قرن پانزدهم شمسی برای مطالبه حقمان از خود نشان دادیم.
@theblindtexts
507 viewsedited  22:31
باز کردن / نظر دهید
2022-04-07 17:51:53
اصلاحیه زمان پخش:
هشتگ عصر جدید (با موضوع نابینایان)
امشب ساعت ۲۰:۵۰ از شبکه ۳ با حضور
#اشکان_آذرماسوله مجری و تهیه کننده برنامه شش نقطه
#امیر_سرمدی مدیر مسئول ماهنامه نسل مانا
و
#احسان_علیخانی
برنامه هشتگ عصر جدید که امشب ساعت ۲۰:۵۰ از شبکه سوم سیما پخش می‌شود، طی یک میزگرد تخصصی حواشی ویژه برنامه نوروزی خود را بررسی کرده است. در آن برنامه دختر نابینایی مدعی شده بود با عمل جراحی سلول‌های بنیادی بینایی خود را بطور کامل بدست آورده است.
#عصر_جدید
#شش_نقطه
#نسل_مانا
#سلول‌های_بنیادی
@sheshnoghteh
175 views14:51
باز کردن / نظر دهید
2022-04-01 21:14:12 در تاریخ بیست و هفتم اسفندماه 1400 سرکار خانم تارا صبی به همراه مادرشان در برنامه عصر جدید که از شبکه سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود حضور یافتند و مدعی شدند طی یک عمل بر مبنای سلول های بنیادی در بیمارستان خدادوست شهر شیراز خانم تارا صبی که از کودکی نابینای مطلق بوده، توانسته صد درصد بینایی را در یک چشم و چهل درصد بینایی را در چشم دیگر به دست آورد؛ حال آن که مسأله عمل سلول های بنیادی در دنیا هنوز مراحل آزمایشگاهی خود را می گذراند و از فاز دوم آزمایش فراتر نرفته است و چنین امری با یک جست و جوی ساده در فضای مجازی به سادگی قابل اثبات است. لازم به ذکر است که این جانب حسین آگاهی، نابینای مادرزاد هستم و تلاش دارم در زمینه پیگیری اخبار مربوط به چشم پزشکی بروز باشم و نخستین بار که این برنامه را دیدم فقط تعجب کردم که چرا مطلبی خلاف واقع با آن همه آب و تاب در تلویزیون پخش می شود. این که آقای احسان علیخانی چرا حاضر شده چنین دروغی را در برنامه ای با آن همه مخاطب تحویل جامعه دهد جای بسی سؤال است؛ تا کنون هیچ کدام از رسانه ها هم به این مسأله نپرداخته و فقط خود نابینایان هستند که با تهیه کلیپ و نوشته هایی این چنینی سعی در روشنگری دارند؛ دیگر این که چه کسی پاسخگوی امیدهای بربادرفته نابینایان در این زمینه خواهد بود هم مطلبی جداگانه است.
از هر کس که توان پیگیری قانونی این ماجرا را دارد تقاضامندیم مساعدت کند و قدمی برای عدم تکرار چنین اکاذیبی در رسانه ملی بردارد.
@theblindttexts
262 viewsedited  18:14
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 00:20:17
خیلی ها از من می پرسند که با وجود #نابینایی آیا احساس #خوشبختی می کنی یا نه؟ به نظرم جمله ای که از #نمایش_نامه # هملت نقل می شود پاسخ مناسبی است. هنوز البته جایگاه دقیقم را نمی‌دانم اما مطمئن هستم که زیر پای دنیا نیستم و البته روی فرق سرش هم قطعاً قرار نگرفته ام.
@theblindtexts
211 views21:20
باز کردن / نظر دهید
2022-03-06 11:07:02 شاعر و اطوارش!

امشب کتاب نامه‌های جمالزاده به باستانی پاریزی را ورق زدم. نامه‌ها بین سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۶۹ نوشته شده‌اند. در اولین نامه، که نامهٔ بلندی هم هست، جمالزاده چند خطی هم به شاعران و اداهایشان پرداخته که بسیار جالب توجه است:

«مردم مملکت ما هنوز هم تصور می‌کنند که شرط شاعری و چیزنویسی و فضل و کمال و هنرمندی این است که آدم لاغر و نحیف و رنگ‌ورو پریده باشد و لباسش از پارچهٔ ارزان و فرسوده و غیرمرتب و اتونخورده باشد و دگمهٔ پیراهن و سردستش ورآمده باشد و موی ریشش را چندروز چندروز نتراشد و همیشه چشمانی نیم‌خمار و ازحال‌رفته داشته باشد و وبازده و مسلول و مقروض و بیدخورده به نظر بیاید و آه بکشد و از عهدهٔ پرداخت مال‌الاجارهٔ منزل محقرش برنیاید و آب حوضش بوی گند بدهد و اطاقش فرش آبرومندی نداشته باشد و ساعتش در گرو باشد و محتاج طبیب و دوا باشد و وسیلهٔ معالجه نداشته باشد و از لحاظ درس و تحصیل چون اعتنائی به این عوالم تبذل ندارد، دیپلم و تصدیق‌نامه‌ای در دست نداشته باشد و مبتلا به افيون و مرفین و حشیش و دوغ معرفت باشد و ظرفی که روی میز کار دارد مدام پر از خاکستر و ته‌سیگار باشد و عموما از درد سینه مبتلا به سرفه و سردرد باشد و به کاینات ناسزا بگوید و از دنیا و مافيها بدش بیاید و از مردم، حتی پدر و مادر خود، متنفر باشد و با کسی که نام‌ونشان و سروسامانی دارد رفت‌وآمد نکند و از حاشیه‌روی خوشش بیاید و هر کتاب و شعری را مسخره کند و تنها خودش را نابغهٔ دهر بداند و از پول و مقام و احترام بیزاری نشان بدهد و تنها با دیوانگان و اشخاص شیفته و شیدا نشست‌وبرخاست کند و به هر اقدام و اصلاحی ولو واقعا هم اقدامی مفید و اصلاحی لازم و عاقلانه و به خیر ملک و ملت باشد به نظر تحقیر و طعن و طنز و استهزا بنگرد و کمتر حرف بزند و تنها لب به سخنان بغرنج و دوپهلو بگشاید و در عين آنکه دودستی به زندگانی چسبیده مدام از مرگ و نشئهٔ نیستی و فنا سخن براند و از متقدمین چون کهنه و پوسیده‌اند و از متجددین چون نرسیده و خام و ابجدخوانند بدش بیاید.» (ص ۵٠ و ۵۱)


(نامه‌های سید محمد علی جمالزاده به دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، به کوشش حمیده و حمید باستانی پاریزی، نشر علم، ۱۴٠٠)

@atefeh_tayyeh
220 views08:07
باز کردن / نظر دهید
2022-02-20 00:06:32 شیراز و کاکایی ها
نوشته ی اطلس اثنی عشری
رودخانه ی خشک که از وسط شهر شیراز می گذرد، واقعا رودخانه ای خشک است. وقتی باران ببارد در فصل زمستان، آبی در آن جاری می شود، و در این وقت سال است که هزاران کاکایی مهمان شیراز می شوند. شیرازی ها به این پرندگان، مرغ نوروزی می گویند. یکی از شادی های مردم شیراز، در فصل زمستان، تماشای این پرندگان است. مردم به بولوار چمران می روند و در پیاده روی کنار رودخانه خشک، به تماشای پرنده ها می ایستند. چند سالی است که آبگیری با آب فراوان، در بخشی از رودخانه درست کرده اند. مردم می آیند و پرنده ها را تماشا می کنند ، پرنده هایی که پرواز می کنند، روی لبه ی دیوار سیمانی کنار رود راه می روند، در آب شنا می کنند و همه درست مثل هم هستند. با تن سپید، با پاهای قرمز و بال های خاکستری، با چشم های گرد و دُم سیاه و با جست و جویی بی آرام. مردم برای پرنده ها خرده نان می ریزند. در کنار پرنده ها عکس می گیرند و پرواز آنها را در آسمان، به بچه های کوچک خود نشان می دهند. شهرداری می خواهد یک جزیره ی کوچک وسط آبگیر رودخانه درست کند. کار، نیمه تمام رها شده و راه رفتن به جزیره را بسته اند. با این همه مردم از روی در ِ فلزی جَستی می زنند و در پیاده رو پایینی کنار رود راه می روند و هر طور هست، خود را به جزیره می رسانند. جایی برای نشستن پیدا می کنند و پرنده ها را تماشا می کنند که در آب شنا می کنند، می پرند، می روند و می آیند و ناگهان همه جا پُر از پرنده می شود و ناگهان تمام هوا، سپیدی بال پرنده می شود و ناگهان بال یک مرغ مهاجر، سایه ای روی نگاه آدم می شود و از این مردم، آن ها که دلدادگان اند، حال شان خوش تر می شود. این پرنده ها فصل زمستان را مهمان شیراز هستند و بعد دوباره مسافر می شوند به دوردستی که مردمانی دیگر آنها را تماشا کنند و برای شان خُرده نان بریزند، و یا خاطره ی پرواز کاکایی ها، را به یاد دلدادگی خود پیوند بزنند. و خورشید که در آب می درخشد، و خورشید که در افق فرو می رود و تمام درخت های بی برگ زمستانی آن سوی رودخانه، و تماشای مترو شیراز که از زیر زمین بیرون می آید، کنار رودخانه حرکت می کند و بعد از مدتی دوباره زیر زمین می رود و حس نگاه آدم های توی مترو که پرواز مرغان مهاجر را دنبال می کنند، همه چه حال غریبی است !
سفر، کوچ، رفتن، راه... زیارت غربت همه ی ما همسفران این کره ی خاکی... هربار تماشای این پرندگان که پرواز می کنند،
رود که می رود،
روز که می گذرد،
بال ها که چتر می شوند،
چتر سایه ها،
سایه ی پرنده ها
و مردم که تماشا می کنند
و خورشید که دور می شود،
پرنده ها که می روند باز به دوردستی در مکان،
ما که می رویم به دوردستی در زمان،
و آیا دوباره زمان و مکان ما را به دیدار هم می رساند؟
http://t.me/AtlasiNameh
194 views21:06
باز کردن / نظر دهید