6) مجلۀ یوگا: تمرینت چطور بهت کمک کرده تا آرامش و مرکزیت وجود | کلیدِ روشنایی
6)
مجلۀ یوگا: تمرینت چطور بهت کمک کرده تا آرامش و مرکزیت وجودت را هم در حالی حفظ کنی که داشتی راه ترقی در کسب و کار به سوی موفقیتی شگفتانگیز و مدیرعامل شرکتی میلیارد دلاری شدن را طی میکردی و هم در طول دورانی که مسائل متهم شدن به کلاهبرداری و توطئه کردن و اون داستانها پیش اومد؟
مایکل سینگر: اگرچه من همیشه و بصورتی پیوسته تمرینات روزانهام را انجام میدم، ولی تمرین واقعی و اصلی یوگایم تمام مدت در درونمه که در جریان هست. یعنی این تمرین که هر آشفتگی که در درونم پیش میاد را رها کنم.
همینه که بهم اجازه میده در طول جریانهای شگفتانگیز زندگی در مرکز وجودم باقی بمونم و بتونم مرکزیت خودم رو حفظ کنم.
یوگا هر چقدر بیشتر تمرین بشه، در طول زمان برات بیشتر جا میافته و در اون بهتر میشی.
اوّلش با رها کردن مسائل کوچک شروع میکنی. با شکارهای آسون. چیزایی که بیخود و بیجهت کلافهات میکنن. مثل هوا یا طرز رفتار دیگران.
به چه دلیلی باید بابت چیزهایی که دارن میگذرند و هیچ کنترلی هم روشون نداری آشفته بشی؟
پس این تمرین رو به این ترتیب شروع میکنی که به تغییراتی که در انرژیِ درونیات صورت میگیره توجه میکنی و فقط بهشون اجازه میدی که بگذرن. اینکار رو هم با ریلکس و وانهاده کردن خودت بصورتی عمیق انجام میدی.
به این ترتیبه که فضایی را در اختیار این انرژیها قرار میدی تا بتونن عبور کنن.
میشه گفت شبیه ریلکس و وانهاده شدن در آساناهاست. هر چقدر بیشترآسانایی رو انجام میدی برات آسونتر میشه تا جاییکه برات تبدیل به تجربهای لذتبخش میشه.
این مسئله برای درونت هم صدق میکنه. هر چقدر بیشتر تمرین کنی زودتر میتونی به خودت بیایی وقتی اون انرژی آشفته، اون عکسالعمله، داره شکل میگیره هر چقدر زودتر و در ابتدای این منقبض شدن خودت رو ریلکس و وانهاده کنی، رها کردن اون انرژی آشفته آسونتره.
و هر چقدر هم بیشتر و بیشتر تمرین کنی مسائل بزرگتر هم که پیش بیان چیزایی که تمایل تو رو به ریلکس و وانهاده کردن به چالش میکشن میتونی باز هم اینکار رو انجام بدی.
البته که تمایلت به این سمته که در برابر حسی ناخوشایند مقاومت کنی و محیطت رو به نحوی کنترل کنی که اون حس رو تجربه نکنی.
ولی تعهدت به این تمرین، از تو میخواد که باز هم رها کنی و «از هر تجربهای از زندگی ات استفاده کنی تا به فرای محدودۀ امنت بری».
این تمرین واقعی یوگاست و تبدیل به راه اصلی زندگیات میشه.
میپرسی ولی اگر من دروناً خودم رو متعهد به مدام رها کردن بکنم چه به سر زندگی بیرونیام میاد؟
این موضوعِ کتاب آزمون تسلیم هست و آنچه که اتفاق میافته شگفتانگیزه.
در این حالت، یواش یواش میبینی که بین آنچه که لازمه رها کنی و اتفاقهایی که می افته هماهنگی فوقالعادهای وجود داره.
هر لحظه در برابرت وقایعی آشکار میشن تا اون مسائل و موضوعاتی را که درونت انبار کردهای به سطح بیاره.
چیزهایی که یوگا اونها رو به نام «سامسکارا » میشناسه و این شرایط، فرصتی برای رها کردنشون در اختیارت قرار میدن.
اگر هر بار اینکارو انجام بدی هدفت یعنی هدف یوگا رو برآورده کردهای: یک جریان انرژی در درونت آزاد میشه. جریانی که تو رو سرشار از عشق و مسرت میکنه.
پس چه مدیرعامل یک شرکت شدن و چه متهم شدن به کاری که انجام ندادهای هر دو برات یکسان هستن، چون همهاش فرصتهایی شگفتانگیز برای رها کردنِ من ذهنیات در سطحی عمیق هستند.
فرصتهایی برای یاد گرفتن اینکه من ذهنیات را، نَفْسَت را، تسلیم جریان ایدهآل زندگی بکنی.