اگر ما بهجای آنکه با زندگی مبارزه کنیم، به جریان زندگی احترام | کلیدِ روشنایی
اگر ما بهجای آنکه با زندگی مبارزه کنیم، به جریان زندگی احترام بگذاریم و از ارادۀ آزادمان برای شراکت در هر آنچه که در حال آشکارشدن در پیش رویمان است، استفاده کنیم، چه پیش میآید؟
به این ترتیب، کیفیت زندگیای که در پیش رویمان آشکار میشود چگونه خواهد بود؟
آیا رخدادهای زندگی، فقط اتفاقهایی تصادفی بدون هیچ ترتیب و معنایی خواهند بود و یا آنها در زندگی هرروزۀ ما با نظم و ترتیب و معنایی فوقالعاده در هماهنگی با بقیۀ جهان هستی قرار خواهند گرفت؟
توجه به این موضوع، پایهای برای یک آزمون فوقالعاده است.
در قلب این آزمون، یک پرسش ساده قرار دارد: «آیا باید واقعیتی جایگزین از زندگی بهنحوی که خوشایند من باشد را در ذهنم بسازم و بعد با واقعیتِ موجود بجنگم و تلاش کنم آن را بصورت قالب ذهنیام دربیاورم یا بهتر است که اینکار را رها کنم و به نیروهای آن واقعیتی که توانستهاند جهان هستی را در اطراف من بسازند، خدمت کنم؟».
منظور از این آزمون، کنارهگیری از زندگی نیست، بلکه منظور جهشی در زندگی بهسوی جایی است که در آن دیگر توسط ترسها و خواستههایمان کنترل نمیشویم.
چون اصطلاح بهتری به ذهنم نمیرسد، این عمل را «آزمون تسلیم» نامیدهام.