زندگیکردن در نزدیکی چنین فرد والایی (منظور امریت است) بههنگا | کلیدِ روشنایی
زندگیکردن در نزدیکی چنین فرد والایی (منظور امریت است) بههنگام از سرگذراندن چنین تجربۀ متحولکنندهای، شگفتانگیز بود.
در طول اقامتش در آنجا، امریت بهسادگی اجازه داد تا شرایط او را دچار هر تغییری که مورد نیازش بود بکند.
شرایطی شبیه این، همانند آتش هستند و امریت میخواست از این آتش برای خالصسازی معنوی استفاده کند.
او ناراحت، آزرده و یا دچار ترس نشده نبود، بلکه کاملاٌ تسلیم عبور از این تجربهاش بود.
من مدام در امریت چیزی را میدیدم که در درون خودم دیده بودم: در بحران، من اهمیتی نمیدهم چقدر کار لازم است. هر چه لازم باشد انجام میدهم تا خود را از خودم آزاد کنم.
تنها دعای معنیدار برایم هم این است: «باشد تا این آتش گدازنده آنچنان تخریبکنندۀ من ذهنیام باشد تا تمام اتصالات (بند ناف) آن کاملاً قطع شود».
من و امریت در این امر مشترک بودیم یعنی در: «آزاد کردن روح و جان، به هر قیمتی».