Get Mystery Box with random crypto!

فوتبال خبر دستگیری گردون رو به خاطر اینجاد آشوب در بار دستگیر | ǝɯ

فوتبال خبر دستگیری گردون رو به خاطر اینجاد آشوب در بار دستگیر شد که بعدا مشخص شد تو  جرم های دیگ مثل کلاهبرداری، اخاذی، تجاوز دست داشته و همین باعث شد به 25 سال حبس تو یکی از بزرگ ترین زندان های جنوب لندن محکوم بشه.



☩ г¡cк รт๏ภε ☩


دور دور فرمانروایی ما بود، منو مارتین کنار هم میتونستیم نیویورکو رو نوک انگشتامون بچرخونیم.
با اون گردو خاکی که مارتین تو بار راه انداخته بود هر روز بیشترو بیشتر سر زبونا میوفتادیم.
تصمیم گرفتم حالا که زمانش رسیده بود کل سهام شرط‌بندی و کازینوی بارمو بخرمو دیگه هیچ شریک و سرخری نداشته باشم.


سپردم بچه ها برام یه وکیل کار کشته با زبون چرب و نرم دستو پا کنن. هوا خوبو آفتابی بود، جون میداد واسه ثبت قرار داد و تموم کردن کار.
همراه با مارتین به دفتر هیث الفمن وکیل کار کشته ی روسی تبار رفتیم، اون برامون چند تا قرارداد از جمله حذف سهامداران بار و همین طور دست مزد خودش وضع کرد.
ساعتی نکشید که یکی از اون سهامدارای اصلی که رقیب خود من حساب میشد وارد دفتر شد، نگاهی به من مارتین که رو مبل نشسته بودیم کرد، انگار از دیدن ما متعجب شده بود.



رفت رو صندلی مقابل هیث نشست، هیث با روی خوش مارو معرفی کرد :
_آقای ریک استون و دوستشون مارتین مونتانا.
یارو برگشت نگاهی به ما انداخت:
_بله تو سهام کازینوی بار باهم شریک هستیم.
هیث انگشتاشو تو هم فرو کردو گذاشت رو میز :
_بله، همین طور دوستان خوبی هم هستن.
یارو با قیافه ی جدی پرسید :
_قضیه از چه قراره آقای الفمن.
هیث لبخندی زدو گفت :
_گفتید کازینوی بار...بار ازمرالدزبارن... که آقای ریک استون صاحبش هستن...شما بزرگ ترین سهامدار این کازینوی این بار هستین...




یارو سری تکون دادو گفت :
_خب..
_خب به ما خبر دادن که شما ظرف سه هفته ی پیش 240 هزار دلار ازین کازینو درآمد داشتید.
_درسته.
_آقای استون و مونتانا قصد دارن این سهام رو از شما بخرن. قراردادشم آماده ست.
یارو پوزخندی زدو گفت :
_ببخشید ولی فروشی نیست.
الفمن سرشو انداخت پایین و خندید :
_پس در این صورت در آینده برخورد ما با شما انقدر محترمانه نخواهد بود.



قصد ما این بود که نشون بدیم با برخورد خشونت آمیز مشکلی نداریم، از نظر من سلطه بر نیویورک نیازمند هوشمندی و ایجاد ترس بود، هیث الفمن یه دلال و کارچاق کن بود، البته به عقیده ی من اون یه آدم بدرد بخور بود اما از نظر مارتین قابل اعتماد نبود.