در هنگامهای که گمان میکردی درد مرا میکشد به یاد نداشتی که من | [ مَن ]
در هنگامهای که گمان میکردی درد مرا میکشد
به یاد نداشتی که من یک زن هستم
درد را قلمی میکنم از برای شعری
آغوشی میکنم برای گربهای
و در لا به لای شانهای که بر موهایم میزنم،
به باشکوهترین شیوهای که از آدمیزاد بر آمده،
فراموشت خواهم کرد.