راب استارک، پادشاه شمال:
از جافری براثیون درخواست میکنم تا با برگرداندن سانسا به خانه و عذرخواهی از تمام لورد های شمالی و مردمشان و غرامت دهی بدلیل جنایت علیه پدرم، ند استارک به خشم ما شمالی ها تسکین ببخشه و روابط خصم آمیز رو اندکی بهبود ببخشه تا شاید موفق به دریافت مشروعیت در اینجا شد و از مرگ سربازان بی گناه که از خانواده هایشان جدا میشوند جلوگیری کند
به امید صلح تا خون بی گناهی ریخته نشود!
مساله‌ی بعدی، پرداختن به شاه خود خوانده‌ای هست که با شعار "کسی نیاز به زانو زدن نداره" مردم وحشی شمال دیوار رو به بردگی ناآگاهانه گرفته و از آنها برای سود خود استفاده میکند و حالا میخواد با زانو زدن به لورد های جنوبی برای خود مشروعیت بخرد
منس ریدر جنایت کاری‌ست که جنایاتی که در دوزان زندگی قبل تبعیدش انجام داد رو اینبار قصد دارد پشت دیوار با گول زدن مردم وحشی انجام دهد
زمستان برای منس ریدر خواهد آمد و با خود آرزو خواهد کرد که کاش در همان احترامی که با دروغ برای خود خریده زندگی میکرد.
-ROB STARK^YOUNG WOLF^
