2022-06-06 19:59:00
رئیس بیمارستان #هوسباز
و اتیشی که با اکثر پرسنلای زنش تو #تخت
خاطره داره و با ورود یه #پرستار_تازه_وارد
و قرتی از هر فرصتی استفاده میکنه تا همه جا گیرش بندازه و..... https://t.me/+yGB_Obl1jJljYzRk
نگاهش رو #دکمهی_باز_روپوشم قفل شد و با #خماری زبونشو رو #لباش کشید و دستشو قفل کمرم کرد.
_تو که باز
سک و سی.نتو انداختی بیرون توله سگ!
نگاهی به بقیه پرسنل انداخت و
هلم داد سمت راهرو خالی و #روپوش_پرستاری رو از تنم بیرون کشید.
_چیکار داری میکنی شاهو؟یادت رفته رئیس این بیمارستانی و با این کارا آبروی جفتمونو میبری؟
انگشتشو رو لبام کشید و بدتر از قبل بهم #چسبید.
_کاری نکن جلو همه لختت کنم و مث هلو قورتت بدم!زبونشو رو #گودی_گردنم کشید و از پشت بلوزمو بالا برد و دستای #داغش رو کمر لرزونم نشست و لباشو کم کم سمت صورتم حرکت داد و محکم #لبامو_میون_دندوناش_کشید.
دستامو محکم چنگ زد و پشت سرم نگه داشت و لبامو به بازی گرفت.
_شل کن خودتو!
ترسیده #پاهامو به هم چفت کردم که محکم دستشو #بین پاهام کوبوند.
_میدونم که اون زیر آبشار را انداختی بهار...لج نکن باز کن پاهاتو!زانوهامو از هم فاصله داد و دستشو سمت #زیپ_شلوارم برد و همزمان که داشت به #بوسیدن_لبام ادامه میداد...
https://t.me/+yGB_Obl1jJljYzRk
https://t.me/+yGB_Obl1jJljYzRk
#پارتاصلیرمان
#صحنهدار
#مخصوص_بزرگسالانومتاهلین
https://t.me/+yGB_Obl1jJljYzRk
https://t.me/+yGB_Obl1jJljYzRk
3.7K viewsهمگانی =بلاک بی تو مهٺاب... ❖⃘⃨⃝░⃯ , 16:59