Get Mystery Box with random crypto!

غروب بتان

لوگوی کانال تلگرام twilightoftheidols — غروب بتان غ
لوگوی کانال تلگرام twilightoftheidols — غروب بتان
آدرس کانال: @twilightoftheidols
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 22
توضیحات از کانال

هرچه را که افتادنیست می باید بیشتر زور داد...

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2017-11-28 11:48:42 اندرزی برای حضرات بدبین :
زاده شدن هیچکس دست او نیست، اما این خطا را جبران می‌توان کرد: شر خود را از زندگی کم کردن بهترین کاری‌ست که می‌شود کرد! بدبینی را هیچ‌چیزی بهتر از آن ثابت نمی‌کند که نفی وجود حضرات بدبین به دست خویش‌. زندگی را نمی‌باید تنها با بحث خواست و بازنمود نفی کرد_ چنان‌که شوپنهاور کرد_بلکه منطق خود را می‌باید یگ گام پیش‌تر برد و نخست شوپنهاور را نفی کرد.

غروب بتان
392 viewsedited  08:48
باز کردن / نظر دهید
2017-11-17 14:33:39 ‍ حقوق دانان قرن هفده و به ویژه قرن هجده این پرسش مربوط به حق زندگی و مرگ را مطرح می کردند. آن ها می پرسیدند: افراد در قرارداد اجتماعی چرا دور هم جمع می شوند تا حاکمی را تعیین و قدرت مطلق را به او تفویض کنند؟ آن ها یا به علت خطر تهدید یا بر اثر نیاز مجبورند چنین کنند. بنابراین، افراد برای حفظ زندگی شان تن به این قرارداد می دهند. برای زندگی است که افراد حاکمی را تعیین می کنند. وقتی این طور است، آیا زندگی واقعاً می تواند یکی از حقوق حاکم باشد؟ آیا زندگی بنیان حق حاکم نیست، و آیا حاکم می تواند واقعاً بخواهد که اتباعش حق اِعمالِ قدرت زندگی و مرگ بر خودشان، یا به عبارت دیگر، به سادگی قدرت کشتن خودشان را به او بدهند؟ آیا زندگی که خود مبنای اولیه، اصلی و بنیادینِ خود قرارداد است، نباید بیرون از قرارداد باقی بماند؟ این مبحثی در چهارچوب فلسفه ی سیاسی است... به وضوح نشان می دهد که زندگی چگونه در میدان اندیشه ی سیاسی و تحلیل قدرت سیاسی به مسئله تبدیل شده است.

میشل فوکو / باید از جامعه دفاع کرد.
399 viewsedited  11:33
باز کردن / نظر دهید
2017-11-03 19:39:03
351 views16:39
باز کردن / نظر دهید
2017-10-28 08:42:21 تنها زمان حال واقعیت دارد. گذشته مانند سایه هایی تیره و تار که شامل مجموعه ای از رویدادهای مبهم است نمایان می شود و آینده در بر دارنده ی رویدادهایی با مجموعه اجزایی غیر قابل پیش بینی و غیر قابل اطمینان است.
پس چقدر نادانند آنها که فکر می کنند عمر دراز برایشان خوشی و فضیلت می آورد. آنها در هر زمانی که بمیرند نسبت به گذشته و آینده شان یکسانند و کی مردن تفاوتی برایشان نمی کند. آنها نمی دانند که مهم چقدر زندگی کردن نیست بلکه چه و چطور زندگی کردن است. چرا که چگونگی زندگی زمان حال ما را شکل می دهد.
365 views05:42
باز کردن / نظر دهید
2017-10-21 17:00:18 آنچه که در ذهن خردمند است مانند نور است. اگر این نور به ا‌طراف ساطع شود از شدت گرما و درخششش کم می شود. اذهان بزرگ و خالق آنچنان نورانیتی دارند که نه تنها دیگران به هنگام رویت نورشان سر به زیر می افکنند بلکه خودشان نیز از تابیدن کامل نورشان ناتوانند. آنها مانند خورشید در خویش می سوزند.
348 viewsedited  14:00
باز کردن / نظر دهید
2017-10-20 23:27:09 طبیعت مانند یک کل

از قدیم رسم بر این بوده است که چیزها را تقسیم بندی کنند و قسمتی از آنها را طبیعی و قسمتی دیگر را غیر طبیعی بدانند . برای مثال میل به تولید مثل طبیعت حیوانات است و عدم این تمایل غیر طبیعی محسوب می شود.
من فکر میکنم این نوع تقسیم بندی ها به کل از یک اشتباه اساسی نشئت می گیرد اینکه روال اکثریت به عنوان روال طبیعی به حساب می آید و هر آنچه در مورد اکثریت نوع صدق کند همان طبیعت نوع است.
با این نوع تفکر مفاهیمی مثل بیماری و سلامتی و یا رویکرد طبیعت گرا به جرم دچار خلل میشود. اگر انسان ها از بدو تولد با سه پا به دنیا می آمدند انسان های دوپا بیمار به حساب می آمدند و یا اگر اکثریت انسان ها به هنگام تولد با بیماری به دنیا می آمدند انسان های فاقد آن بیماری بیمار محسوب می شدند. همچنین اشخاص مجرم دیگر اشخاص دارای رفتار ضد طبیعی به حساب نمی آیند بلکه آنها تنها نسبت به اکثریت جامعه متفاوتند چنان که در یک جامعه ی ناسیونالیست، انترناسیونالیست ها مجرم به حساب می آیند.
آیا بهتر نیست بگوییم که بیماری و جرم دو برچسب برای سرکوب افرادند؟
347 views20:27
باز کردن / نظر دهید
2017-10-10 01:49:39 دو نگاه متفاوت نسبت به رابطه ی دین و کاپیتالیسم

۱.دین و کاپیتالیسم به عنوان مکمل یکدیگر:
در این نوع نگاه دین و سرمایه داری نه تنها با یکدیگر تعارض ندارند بلکه مکمل یکدیگر به حساب می آیند. دین نیازمند به پیروان، مکان های مذهبی و کشورهای دینی جدید و در یک کلام توسعه است و برای این هدف نیاز شدیدی به پول دارد پس سرمایه داری این نیاز او را رفع می کند. از طرف دیگر نظام سرمایه داری نیاز به تاییدیه ی دینی دارد تا بتواند دین داران را که شمارشان زیاد است زیر سلطه بگیرد و از جهتی دین برای این نظام نقش یک افیون گر را بر عهده دارد و با استفاده از قدرت روحانی خود مردم و کارگران را به عنوان افرادی برده، مطیع و فرمان بردار تحویل این سیستم می دهد. شاید بتوان اینگونه گفت که این نظریه از ابتدای تشکیل سرمایه داری تا کنون کاربرد دارد.
۲. دین و کاپیتالیسم در مقابل یکدیگر:
با ترویج روزافزون نیهیلیسم فکری و عملی در دنیای جدید، سودگرایی افراطی پیرامون این نحله را فرا گرفته و یکی از نتایج سودگرایی در دنیایی که لذایذ و سودهایش وابسته به پول است؛ طبیعتا سرمایه داری است. این اقبال به سرمایه داری و ادبار به دین سبب می شود که در آینده سرمایه داری که دارای پشتوانه ی مردمی است از دین بی نیاز شود و برای خودش علت وجودی پیدا کند پس دیگر نیازی به دین احساس نمی کند و دین وابسته به این نظام توسط وی به مرز ضعف کشیده می شود.
301 views22:49
باز کردن / نظر دهید
2017-10-09 23:29:29
عکاس عکس مشهور چه‌گوارا چه کسی بود؟

داستان عکس یک انقلابی سرشناس که تبدیل به کالایی مصرفی شده
زمان گزارش ۶ دقیقه
حجم ویدیو با کیفیت متوسط ۸.۴ مگابایت
@bbcpersian
83 views20:29
باز کردن / نظر دهید
2017-10-08 01:52:51 نوشتاری درباره ی زنان و چالش هایشان

در طول تاریخ فلسفه همیشه به جنس زن با دید تردید و خواری نگریسته شده است. این دید چه دیدی درست و برخاسته از ماهیت زنان باشد چه دیدی غلط و برخاسته از جامعه قابل تامل است. اینکه یک فیلسوف -و نه یک فرد عامی- زنان را کوتاه عقل می داند و فیلسوف دیگری از راه می رسد و آن را تایید می کند و چند وصف شدیدتر بر آن می افزاید واقعه ای غمگسار را برای زنان رغم می زند.
زنان در طول تاریخ دائما دچار بحران هویت بوده اند. این مردان بودند که به واسطه ی قدرت بیشتر تفکر خود را تعمیم می دادند و زنان ضعیف به ناچار باید آن نقشی را می پذیرفتند که مردان برای آنها انتخاب کرده بودند. این کلام آشنای فمنیستها برای دفاع از بی پایان ننگی است که در طول تاریخ گریبان زنان را گرفته است. چگونه می شود در میان بیشمار اهل نبوغ نام حتی یک زن نیز در میان نباشد؟ چگونه می شود در طول کل تاریخ بشریت زنان همواره یک گونه زندگی کرده باشند؟ همواره گرفتار آرایش و چشم و هم چشمی و غیبت و تمامی صفاتی باشند که برای انسان های کودن استفاده می شود به گونه ای که زن بودن حتی سبب شرم و ناراحتی می شود. آیا با این حساب دفاع فمنیستی گزافه ای بیش نمی نماید؟
مقدمه ی بالا را گفتم تا به اینجا برسم که هر زنی که خودش را معاف از سیر تاریخی می داند که به او نسبت داده اند و گذشته را جبری می داند که بر سرش خراب کرده اند؛ سریع تر باید دست خود را از این ننگ بشوید و چنان زندگی کند که نه تنها بر خلاف روال گذشته بلکه بر خلاف تباهی کنونی نیز باشد. همیشه چالش هایی بر راه زنان وجود داشته است. باید اعتراف کرد که در گذشته زنان به تمامی شکست خورده اند. اکنون لحظه ای است که می تواند تمامی آن گذشته را از یاد ببرد. اکنون نیز چالش های مهمی وجود دارد. سایه ی سنگین کاپیتالیسم غربی بر سر جهان که تمامی ایدئولوژی ها را متاثر کرده است و نگاه سرمایه ای و کالاییش به زن و نیز دین و نگاه افیونی و سرکوب گرانه اش دو چالش مهمی است که جهان معاصر را نیز مانند جهان های گذشته برای زنان تلخ کرده است. اگر زنی میخواهد خود را تبرئه کند باید از این دو و امثالهم بگذرد و نتایج زیان بارش را نیز بپذیرد وگرنه نباید هیچ شکایتی از گزارات تاریخی و دیدگاه های زن ستیزانه نسبت به خود داشته باشد که هر حقی مسئولیتی را نیز در کنار خود می آورد.
273 viewsedited  22:52
باز کردن / نظر دهید
2017-10-06 15:33:09 @kheradenab

#ملاحظات_روانشناختی

فاصله ی مکانی با فریبی سبب می شود که اشیا، کوچک و بنابراین عاری از نقص به نظر برسند. به همین دلیل است که یک منظره در آیینه ای محدب یا در یک دوربین عکاسی از آن چه حقیقتا هست زیباتر به نظر می رسد. فاصله ی زمانی نیز چنین اثری می سازد. اتفاقات و رویدادهای خیلی پیشتر و افرادی که در آن ها دخیل بوده اند، همگی مناظری افسون کننده را پیش چشم حافظه قرار می دهند، حافظه ای که تنها طرح های کلی را می بیند و جزئیات نامطبوع را وقعی نمی گذارد. زمان #حال از چنین مزیتی بی بهره است و بنابراین همواره پر عیب به نظر می رسد.

و باز هم درباره ی #مکان: چیزهای کوچک وقتی که به ما بسیار نزدیک باشند بس بزرگ می نمایند. قادر نیستیم چیز دیگری ببینیم، اما همین که قدری عقب تر می ایستیم آن ها ناچیز و ناپیدا می گردند. در مورد #زمان هم همین گونه است. رویدادها و حوادث کوچک روزمره به همان میزان که نزدیک به ما هستند بس بزرگ و مهم و جدی می نمایند، ما را سرشار از هیجان و احساس و التهاب می کنند؛ اما به زودی زیر سیل بی امان جریان #زمان مدفون می شوند و معنا و مفهوم خود را از کف می دهند؛ دیگر به آن ها نمی اندیشیم و به زودی همه را یکسره به دست فراموشی می سپاریم. آن ها #بزرگ بودند اما تنها به این دلیل که #نزدیک بودند.

#جهان_و_تاملات_فیلسوف
#شوپنهاور
کانال فلسفی خرد ناب
@kheradenab
76 views12:33
باز کردن / نظر دهید