Get Mystery Box with random crypto!

کانال رسمی وحید دانا

لوگوی کانال تلگرام vahid_dana — کانال رسمی وحید دانا ک
لوگوی کانال تلگرام vahid_dana — کانال رسمی وحید دانا
آدرس کانال: @vahid_dana
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 106
توضیحات از کانال

خوش آمدید
تنها مرجع انتشار اشعار وحید دانا در فضای مجازی
انتشار اشعار بدون ذکر نام کانال مجاز نیست.

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-21 21:46:07
ماه آمد و چشمه‌ها به راه افتادند

با چشمِ تو در شبی سیاه افتادند

آوای خوشت در دل جنگل پیچید

گُل‌ها همگی به اشتباه افتادند



وحید دانا
@vahid_dana
68 views18:46
باز کردن / نظر دهید
2022-06-30 15:55:09
ای خوش آمادگیِ صبحِ خوش‌آهنگی‌ها
تا بریزد ز دلم این همه دلتنگی‌ها

این که با خاطره‌ی عشق مرّمت شده‌ام
یادگاری‌ست خوش از دوره‌ی نو سنگی‌ها

عشق زاییده‌ی یک عاطفه‌ی مشترک است
که بهشت است فقط اجرِ هماهنگی‌ها

دست تنگی بشود رفع، نهایت روزی
مبتلا کاش نگردیم به دلتنگی‌ها

کوه بر دوش رسیدم به تماشای غمت
تا که جاری شوی از چشمه‌ی بی‌رنگی‌ها


وحید دانا
@vahid_dana
86 views12:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 11:30:12
شب در میانِ جنگلِ تنها
تنها کنار ِ خویشتن بودم
زنبورها در خوابِ بیداری
عطر ِ عسل تا هر کجای بی کران، جاری
من با خودم گفتم
هر خرس حق دارد به دنبال عسل باشد
امّا چرا باید
زنبورها پرپر شوند و غنچه‌ها دلتنگ؟
تو هر چه می‌خواهی بگو شاعر
دنیای ما با خرس‌ها همواره یکسان نیست
تصمیمِ سختِ سرنوشت این است:
هر خرس حق دارد
وقتی عسل این قدر شیرین است!


وحید دانا
@vahid_dana
111 views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 22:40:59 (توضیح: این عکس درسال ۱۳۴۰ در روستای وسطی کلای قائم‌شهر در مراسم افتتاح شرکت تعاونی روستا گرفته شده‌است.
دو روحانی که در عکس می‌بینید پدر و پدربزرگ من هستند.
تمامی افراد حاضر در عکس به رحمت خدا رفته‌اند‌.
خدا همه را بیامرزد و ما را نیز.
انشاالله)

وحید دانا
@vahid_dana
150 views19:40
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 22:40:27
این عکس، بی مکالمه، جان دارد

از شصت سالِ پیش

این چشم‌ها چقدر درخشانند

ای زندگی! به یاد بیاور!

روزی، تمامِ خاطره‌هاشان را تنها برای تو گفتند

بویِ مزارعِ شالی

ایّامِ شادمانیِ رنج آلود

در خانه‌های سادگیِ پُر دود

امّا صریح بودند

معصوم و ساده و پاک

عاشق شدند؛ رسیدند؛

از آسمان به خاطره‌ی خاک.

از اسب‌های‌شان

رَدّی به جای مانده مگر دیگر؟!

ای زندگی! به یاد بیاور!
..................................................

آنَک پدر! در ابتدایِ جوانی

روحانی و معلّمِ امروزی

آن سو پدربزرگ

روحانی قدیمیِ آن سال‌های دور

با یک صدای رسا، زیبا

- این طور گفته‌اند-

جز در دلم که عاشقِ‌شان مانده‌ست

این‌ها کجای زمان هستند؟

تنها خداست که می‌داند

تنها خداست که می‌ماند

امروز با همیم

من در خیالِ روشنِ چشمانت

تو در دلم

ای جانِ پاک و عزیز

این چند جُرعه هستیِ رقصان را

بر خاکِ غصّه مریز!



وحید دانا
@vahid_dana
141 views19:40
باز کردن / نظر دهید
2022-04-10 07:54:41
با دوست، تمامِ گِره‌ها واشدنی‌ست

با عشق، مَرامِ ابر، دریا شدنی‌ست

جایی که کِرامتِ محبّت، جاری‌ست

در یک دلِ مهربان، جهان، جاشدنی‌ست


وحید دانا
@vahid_dana
148 views04:54
باز کردن / نظر دهید
2022-04-09 08:33:45
به همسر عزیزم


زمستان گذشتی بهار آمدی

پس از سال‌ها انتظار آمدی

پس از سال‌ها انتظاری که ریخت

چو گُل بر سرِ شاخسار آمدی

قرارِ دلِ بی قرارِ منی

برای همین بی قرار آمدی؟؟

چه کردی که در اتّفاقِ فصول

چنین سبز پوشِ بهارآمدی ؟
.....................................................
جهان کوهی از اشتیاقِ صداست

تو از اوّل، آواز بار آمدی
....................................................


وحید دانا
@vahid_dana
135 views05:33
باز کردن / نظر دهید
2021-12-05 21:52:47
247 views18:52
باز کردن / نظر دهید
2021-12-05 21:50:09 فقط صداست که می‌ماند از عنایتِ عشق
دلم فدای صدایت، رفیقِ خوب! کریم!


وحید دانا
@vahid_dana
229 views18:50
باز کردن / نظر دهید
2021-12-04 12:54:18
دلم گرفته به یادت رفیقِ خوب! "کریم "!
بمان برادرِ من! مرگ را بکن تسلیم!

تو هیچ وقت نمردی، تو زندگی هستی
کمی بخواب که تا رنج‌ها شود ترمیم

مباد قدر تو را آفتاب نشناسد
تویی کرامت ِ مَردی، تویی چو نور، کریم

به سوگواری تو شب شدم که گریه کنم
کسی مرا نشناسد در این فراق عظیم

عظیم گفتم و یا "عظیمی " افتادم
هم او که مجریِ گُل بود و هم‌صدای ِ نسیم

تو را چگونه بگریم " کریم ِ سلمانپور"؟!
رفیقِ همدلی من ز سال‌های ِ قدیم

هلا که بلبل ِ مازندرانِ من بودی
به احترام تو البرز می‌کند تعظیم

هلا که زاده‌ی شیراز و عاشق ساری
به عشق آمدی و نزد یار گشته مقیم

تو صادقانه‌ترین قصّه را به ما گفتی
گزارش ِ دلت این بود: بسمِ ربِ رحیم
..............................

ستایش ِ تو یکی از وظایفِ عشق است
که عشق آمده تا دوستی شود تحکیم

فقط صداست که می‌ماند از عنایتِ عشق
دلم فدای صدایت، رفیقِ خوب و کریم


وحید دانا
@vahid_dana
266 views09:54
باز کردن / نظر دهید