احمق بودن من جایی ثابت میشه که وقتی که قرار بود شیش صبح پاشم ش | ﮼زخمِقلب
احمق بودن من جایی ثابت میشه که وقتی که قرار بود شیش صبح پاشم شبش تا سه برای یه ادمی گریه کردم که حتی به من فکر نمیکرد و شبش با حرف زدن با کس دیگه ای گذشت و من مثل احمقا با فکر نبودنش تو زندگی کوچیکم گریه کردم و با تصور خیالی بودنش کنارم بین اشکام خوابیدم واقعا احمقانس واقعا