-قبلا تا دسته میکردم توت آخت درنمیومد الان دوساعت تف میزنم هن | منــ❤ـو تـــ❤ـو وعشق
-قبلا تا دسته میکردم توت آخت درنمیومد الان دوساعت تف میزنم هنوزم عین سگ ناله میکنی؟!
روی پایین تنهی سِر شدهم چند بار ضربه زد که نالهم هوا رفت.
موهای بلندمو که دم اسبی بسته بودم، محکم کشید و ضربهی محکمی تو رحمم زد.
-جوووون سگتوله باید جر بخوری، اوف که چقدر تنگی تو دختر...
انقدر ناله نکن بیشرف.
سیلی به صورتم زد و تن سنگینش رو بین پام کوبید که سرم به تاج تخت برخورد کرد ولی انگار امشب خون جلوی چشماشو گرفته بود که ضجههامو نمیدید.
-بیانصاف قبلا برای بار سوم اونجامو ندوخته بودی.
لبمو محکم گاز گرفت و آروم تو تنم تکونش داد. با هربار تکون خوردنش انگار مواد مذاب تو رحمم ریخته میشد.
داشتم از درد میمردم.
با یادآوری اون رابطههای ملایمش نالیدم:
-هزاربار نازم میکردی، منو میبوسیدی بعد کارتو میکردی
نیشخند ترسناکی زد و یه قطره عرقش رو تن لختم چکید که خم شد و همون نقطه از تنمو بوسید.
-پس تولهمون هوس سکس با معاشقه کرده؟!
چنگی به بین پام زد که از درد جیغ کشیدم ولی اهمیت نداد.
امشب از همیشه بزرگتر و ترسناکتر شده بود و ضرباتش محکمتر بود.
-ولی شرمندهم عزیزم.
از این خبرا نیست تو باید زیر من جوری جر بخوری که صدای پارگیتو بشنوم
اصلا ملایمت نمیفهمید و داشت شدت ضرباتشو بالاتر میبرد.
مشت تو سینهش کوبیدم و ناله کردم ولی بین صدای برخورد تنمون گم شد.
-آی لعنتی نکن واقعا دارم پاره میشم
ازم بیرون کشید و بین پام نشست. دو طرف رونمو گرفت و با شتاب از هم فاصله داد.
نالهی بلندی کردم که محکم با چهار انگشتش بین پام کوبید.
-جوووون میبینم اونجات اندازه یه بند انگشت باز شده
حالا وقت چیه خوشگلم؟
از ترس به خودم لرزیدم و همه ی عضلاتم منقبض شد ولی به ترسم خندید.
میدونستم همیشه بدترینها رو واسه لحظهی آخر و ارضا شدنش میذاشت.
من دیگه جون نداشتم ولی انگار اون تازه جون گرفته بود.
-وقتشه بریم سراغ خوشگل تنگت که میگه بیا
خودمو کنار کشیدم ولی با یه حرکت مهارم کرد. جیغ زدم.
-نه... توروخدا نکن
نمیتونم تحمل کنم
پشتم قرار گرفت و از داغیش لبمو گاز گرفتم. امشب می مردم.
-عادت میکنی
پاشو ببینم توله سگ
قشنگ قنبل کن که بد شهوتیم
با فرو رفتن ناگهانیش از شدت درد....
https://t.me/+WjvpdUQVjl0xODBk
https://t.me/+WjvpdUQVjl0xODBk
https://t.me/+WjvpdUQVjl0xODBk