Get Mystery Box with random crypto!

پیج خیلی راحت گریه می‎کرد و سایمون ناراحت می‎شد، چون خودش هم ر | نشر آموت

پیج خیلی راحت گریه می‎کرد و سایمون ناراحت می‎شد، چون خودش هم راحت اشکش درمی‎آمد، زیادی راحت... هیچ‎وقت جرئت نکرد این حقیقت را به دخترش بگوید و همیشه وانمود می‎کرد لنز، چشمانش را اذیت می‎کند یا به چیزی حساسیت دارد یا به‎جای قبول واقعیت، اتاق را ترک می‎کرد. شاید اگر واقعیت را می‎پذیرفت، همه‎چیز برای پیج راحت‎تر می‎شد و به‌طریقی به پدرش نزدیک می‎شد. ولی سایمون آن رفتار مردانۀ غلط را ادامه داد. فکر می‎کرد اگر گریه نکند، دخترش بیشتر احساس امنیت می‎کند. ولی همین کار باعث شد پیج بیش از پیش آسیب‎پذیر شود.

فرار کن
هارلن کوبن
محدثه احمدی
نشر آموت

https://aamout.ir/

@aamout