2022-07-15 17:02:07
انسانهای بیشماری می توانستند
متن روزنامه های سربرآورده از خبر شوند
از کیوسکهای کوچک که بوکس های سیگار و مجله های جدول در آنها
ردیفِ نظم داشتند
یا گلدان های دستی که روزنامه فروش در پرورش خانگی اَش
شکل دادوستد به آنها داده بود...
یا میشد سیاستی از ایسم ها را در آبهای بی پوست سردوانْد...
شبینه با پاورچین خطابه ها
پشت میله های سرد زندان، آواز سر داد
و در تپه ها و مزارع شرجی،
با مزامیر کرامت باران های کوتاه پایکوبی کرد
یا در رأس الاقامتِ سِن های رفته
رنگ دمغِ ستایشگر مسلح
دید
می شد خندید
می شد گریست
می شد کودکی بی آنکه
پسماند زباله دان خیابان ها شود
با گرمی شیر سینه ی مادر
به هیمه ی تمام جهان در جنبشِ کن.فیکون ِ جنگ ها و تناقض ها بخندد..
اما زبان یاد و زخم
نام خدای بی چشم و گوش نمی ماند
و پیشگوی تب.دار از مرحمت آفتاب
بیزار است...
#مهنازتوماج_آوات
1401/04/24
@aavvaatt
504 views14:02