Get Mystery Box with random crypto!

تجربیات مونا عزیز از اجرای آگاهی های جلسه اول | دوره شیوه حل م | خانواده صمیمی عباس منش

تجربیات مونا عزیز از اجرای آگاهی های جلسه اول | دوره شیوه حل مسائل

به نام خداوند هدایتگر

سلام به بهترین استاد دنیا

سلام به خانوم شایسته عزیزم بهترین الگوی من

سلام به همه دوستان ارزشمندم

استاد میخواستم تجربه خودم از شنیدن آگاهی های جلسه اول دوره حل مسائل بگم. چون یک مسئله ای که برای من خیلی پیچیده بود رو تصمیم گرفتم حلش کنم.

دیدم رو بنر سایت فایل تجربه خریداران هست گفتم اینجا بنویسم و تمرین کامل جلسه اول رو تو قسمت نظرات خود محصول مینویسم.

من با آگاهی های جلسه 1 یه مسئله ای رو حل کردم که برای ذهنم خیلی خیلی سخت و ترسناک بود و خودم رو ناتوان میدیدم در حلش

مسئله این بود که آشپزخونه دفتر کار قبلی ما سوسک های ریز داشت و من میدونستم که این موجودات هستن ولی چون اینا روزا اصلا نبودن و فقط شب ها میومدن بیرون و ما هم شبا نبودیم منم اینا رو نمیدیدم پس همش ذهنم ازش فرار می‌کرد و نمیخواستم واردش بشم چون هم خیلی میترسیدم و خیلی کار سختی بود برام

من همیشه دفتر و تمیز میکردم ولی به قول استاد داشتم آشغال ها رو میزاشتم زیر مبل

و چقدر رنج می‌کشیدم از اینکه هر چیزی میخواستیم بخوریم باید ظرفها رو میشستم بعد استفاده می‌کردیم ولی خودم این مسئله رو حل نکردم و همش از همسرم میخواستم که یه کاری کنه

خلاصه من انقدر انجام ندادم تا قرار شد ما از اونجا اسباب کشی کنیم

منم خوشحال که دیگه از اینجا میریم و من از مسئله فرار کردم

تا رسیدم به جمله طلایی استاد که میگن اگه از مسائل فرار کنی و حلشون نکنی اونا دنبال تو میان

ما اومدیم دفتر جدید و من با اینکه همه جا رو شستم و تمیز کردم ولی بعد از یه مدتی دیدم بازم اون موجودات هستن و به خودم گفتم تو مسئله رو حل نکردی و اون دنبال تو اومد

استاد من میدونستم باید این حل بشه و اگه نشه باز همین داستانه و من هرجا برم اینا هستن

چقدر این مسئله تمرکز من و بهم می‌ریخت و عذابم میداد

استاد با آگاهی های جلسه 1 تصمیم گرفتم هرطور شده واردش بشم و این مسئله رو حل کنم و خودم رو توانمند ببینم در حل این مسئله ای که برام ترسناک بود و رو هدایت خدا حساب باز کنم

یعنی به خودم گفتم یا میمیری یا انجامش میدی

و چند روز پیش که میدونستم فرداش نمیایم سرکار از همسرم خواستم که تو دفتر نباشه که من بتونم دفتر و سمپاشی کنم

چون نمیخواستم همسرم انجام بده میخواستم خودم بر ترسم غلبه کنم و از یه نفرم پرسیدم که چی کار کنم و اونم راهنماییم کرد

یعنی استاد من با ترس و لرز شروع کردم به سمپاشی و از این میترسیدم که وقتی من سم میزنم اینا مثل مور و ملخ میان بیرون و من میترسم

ولی ولی

همش تو ذهنم یاد خانوم شایسته عزیزم افتادم که شما گفتین چطوری پارادیس رو که تازه میخواستین توش زندگی کنید تمیز کردن و اون حشرات که خیلی وحشتناک تر از مسئله من بود رو از بین بردن و به قول شما کاری و انجام دادن که هیچ زنی حاضر نیست انجام بده

خلاصه با هر ترسی بود من دفتر و کامل سم پاشی کردم

و امروز با اینکه یه روز نخوابیده بودم چون برای کار رفته بودیم یه شهر دیگه و شب هم خیلی دیر خوابیده بودم ولی به لطف قانون سلامتی تونستم صبح زود بیدار شم و برم دفتر و تمیز کنم و از همسرم هم خواستم که نیاد که خودم بتونم انجامش بدم

وقتی رفتم دفتر خوب دیدم اینا همشون مردن و یه عالمه رو زمین افتاده بودن حالا جمع کردنشون هم یه پروسه بود

درسته خیلی بزرگ نبودن ولی برای من که کلا از حشرات میترسم خیلی ترسناک بود

خلاصه جمعشون کردم و همه جا رو تمیز کردم ظرفها و همه چیز خوب تمیز کردم و شستم و تونستم این مشکل و که همه تمرکز من و گرفته بود حل کنم و به خودم بگم که من توانایی حل مسائل رو دارم

استاد من قبل از آشنایی با شما یه آدمی بودم اگه از این جور مسائل پیش میومد من میشستم گریه میکردم و میگفتم چرا این مسئله برام پیش اومده و همسرم رو مجبور میکردم انجامش بده و حلش کنه

ولی الان خیلی بهتر شدم و دیگه با این دوره هم تصمیم گرفتم قوی تر بشم و به این درک برسم قرار نیست من تو زندگیم مسئله نداشته باشم بلکه باید یاد بگیرم چطوری مسائل رو حل کنم و اعتماد به نفسم رو افزایش بدم و رشد کنم و از حل هر مسئله اهرمی بسازم برای حل مسائل دیگه

استاد عاشقتونم برای اینکه همه چیز و اصولی به ما یاد میدید.
شاید از بیرون نگاه کنیم بگیم این مسئله ربطی به ثروت نداره ولی این مشکل واقعا تمرکز من و از رو کارم برداشته بود و داشت آزارم میداد و خوشحالم که بر ترسم غلبه کردم و انجامش دادم و الان واقعا اعتماد به نفسم رفت بالاتر و به خودم ثابت کردم که من توانایی حل هر مسئله ای رو دارم حتی اگه از نظر ذهنم سخت ترین کار دنیا باشه

استاد خیلی دوستتون دارم. خانوم شایسته عزیزم عاشقتونم و شما بهترین الگوی من هستید. هر کاری میخوام انجام بدم و ذهنم میگه نمیشه یا سختشه من شما رو تو ذهنم میارم و انجامش میدم