Get Mystery Box with random crypto!

بخشی از نتایج امیرحسین عزیز از عمل به آگاهی های دوره روانشناسی | خانواده صمیمی عباس منش

بخشی از نتایج امیرحسین عزیز از عمل به آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3

وقتی دوره روانشناسی ثروت 3 رو خریدم، اون زمان هیچ ایده ای برای شروع کسب و کارم نداشتم و آنچه که توی ذهن درباره کسب و کارم می گذشت، با اون چیزی که الان برام رخ داده، واقعاً فرق داشت. بعد از خرید دوره به خودم گفتم 6 ماه دیگه برای دیگران کار میکنم بعدش هم کسب و کار خودم رو شروع می کنم.
البته این رو هم بگم که اتفاقات اصلی در زندگی کسب و کار من، از جلسه 1 دوره روانشناسی ثروت 2 جلسه 4 قدم دوم کلید خورد. توی این دو جلسه شما منطق های عالی ای رو توضیح میدید برای ساختن این باور که درآمد بیشتر ساختن ربطی به ساعات کاری بیشتر نداره بلکه ربط به باورهای قدرتمند کننده تر داره. با اینکه من این جلسات رو شنیده بودم اما بازم مثل قبل عمل می کردم و تغییری ایجاد نکرده بودم. البته چند تا باگ رو توی ذهنم پیدا کرده بودم و فهمیدم که باید روندم رو تغییر بدم اما هیچ ایده ای نداشتم.
در جلسه اول روانشناسی ثروت 3، تعهد دادم که میخوام درامدم رو بیشتر کنم و اهرم رنج ولذت رو هم به درستی براش نوشتم و این تعهد کار خودش رو کرد.
از اونجا که واقعا به دنبال افزایش درآمدم بودم، با جدیت آموزه ها و تمرینات دوره رو شروع کردم و تا اونجا که درک می کردم، به دوره عمل می کردم. چند روز اول به آرامش رسیده بودم .
درحال کارکردن روی آموزه ها بودم که یه رویایی دیدم. در واقع یه ایده درباره کارم به ذهنم رسید. اونقدر این رویا واقعی و جذاب بود که من اجرای اون رو شروع کردم و کلی مشتری اومده سمتم.
من باور کردم که این ایده از طرف خداست. اونقدر این رویا واقعی و جذاب و قابل اجرا بود که با وجود نجواهای ذهنم، همون روز به کار فرمام گفتم من دیگه از فردا کار نمی کنم و رفتم سراغ اجرای ایده.
فردای اون روز، رفتم سراغ افرادی که می شناختم و ایده ام رو مطرح کردم. انگار که خدا دل اونها رو نرم کرده باشه، کار شروع شد اونم اونقدر ساده و بدون هیچ سرمایه ای. انگار که تمام جهان دست به دست هم داده باشه تا کار منو راه بندازه. جهان تعهدی که توی دفترم نوشته رو میدونست. واسه همین درها رو پشت هم برام باز کرد.
با اینکه در شروع کار یه مقدار پول داشتم، اما ذهنم همش می گفت اول کار تو با این پول نمی تونی کار رو راه بندازی ولی اوضاع طوری پیش رفت که حتی اون پول هنوز توی حسابمه و هیچ نیازی بهش پیدا نشد.
من توی حوزه کفش کار می کنم. توی این مدتی که کارو شروع کردم، اتفاق جادویی و همزمانی هایی که رخ داده، داره من رو دیوونه می کنه. دستان خدا از همه سو دارم بهم کمک می کنند. یه دوستی که چندین سال بود ندیده بودمش، من رو توی خیابون دید و وقتی شنید که کار خودم رو شروع کردم، بهم گفت یه نفر رو میشناسم که اتفاقا دنبال همکاری با همچین آدمیه. من با وجود مقاومت، سعی کردم تسلیم باشم و سراغ اون آدم رفتم و چقدر اون آدم درستکار و نازنینی هست و چقدر به من کمک کرده.
در زمان کوتاهی، بدون تبلیغات یا آشنای خاص، کسب و کارم استارت خورد و بعد از 6 روز من پولی ساختم که قبلا برای اون مقدار پول باید چقدر دوندگی می کردم.
استاد عزیزم دیروز توی 1 ساعت به اندازه ی یک هفته پول ساختم. چیزی که قبلا اصلا نبود. بعد از این اتفاقات، ذهنم رفتارش با من عوض شده. اون ذهنی که همیشه منو می ترسوند اصلا انگار خاموشه و هر بار ایده هایی بهتری به ذهنم میرسه.
قبل از شروع این مسیر جدید، هر روز صبح باید بدو بدو میرفتم سر کار و اونقدر درگیر بودم که برای باشگاه رفتن باید کلی زمان رو تنظیم می کردم. الان صبح به محض بیدار شدن، روی جلسات دوره ثروت 3 کار می کنم و سعی می کنم با باور درست و ذهن تنظیم شده و بدون عجله، روزم رو شروع کنم. دیگه عجله ای ندارم و خیلی از زمانی که توی روزم برام آزاد شده راضی ام.
انگار سالها تو حبس بودم. حتی الان بیشتر از پولی که دارم میسازم، این آزادی رو دوست دارم که میتونم با کمتر زمان گذاشتن، پول بیشتری از قبل بسازم. من برای رشد خودم و کسب و کارم انرژی گذاشتم اما بیشتر انرژی ایمانی، باوری و توکل.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
https://abasmanesh.com/fa/product/ravanshenasi-servat3/