Get Mystery Box with random crypto!

بخشی از نتایج مصطفی عزیز از عمل به آگاهی های دوره احساس لیاقت | خانواده صمیمی عباس منش

بخشی از نتایج مصطفی عزیز از عمل به آگاهی های دوره احساس لیاقت

اول از همه خدا رو 1000 بار سپاسگزارم که قشنگ دست منو گرفت و آورد توی دوره احساس لیاقت ثبت نام کرد. می خوام از نتایجی بگم که خیلی فوری از دوره احساس لیاقت گرفتم.
تا سال قبل "سر درد"، یه رفیق نارفیق من بود. همیشه بود چسبیده بود بهم. هفته ی سه بار بعضی اوقات چهار بار سر درد داشتم به حدی که در اون روز دیگه کارم تعطیل می شد و قرص نوافن یار همیشگیم بود. تو ماشین، تو خونه و همراهم همیشه داشتم. اما اول سال قبل تصمیم گرفتم دیگه قرص نخورم و خدارو صد هزار مرتبه شکر یه سال قرص نخوردم و تکاملی سر درد هامو خوب کردم اما هر چند وقت یکبار دوباره دچار سردرد می شدم. کی؟! هر وقت که آبجی کوچیکم میاد خونه مادرم اونم هفته ای دو سه بار، من دوباره سردرد می گرفتم.
توی دوره احساس لیاقت مبحث احساس گناه، استاد رابطه احساس گناه رو با احساس عدم لیاقت توضیح دادن و توی یکی از مثالها، انگار که مثال من بود گفتند که: مثلا شما سالم هستی و احساس گناه می کنی از اینکه نزدیکان شما مریض هستند. این احساس گناه شما رو به سمتی می بره که شما هم مریض باشی تا کمتر احساس گناه کنی. بعد از این جمله من دیگه چیزی نشنیدم و برای چند ثانیه هنگ بودم. ذهنم گفت اون سر دردهایی که گاهی میاد، دلیلش همین احساس گناهی هست که در این باره دارم.
آخه آبجی کوچیکه من بود که استاد رو به من معرفی کرد. ایشون همیشه سردرد داره و نه تنها خوب نشده بلکه سر دردهاش بدتر هم شده و من از این بابت احساس گناه دارم که: من به خاطر عمل به آموزش های شما خوب شدم و اون که شما رو به من معرفی کرده هنوز خوب نشده و هر بار که میدیدمش، سر دردهام بر می گشت.
اما منطق های این جلسه درباره رفع احساس گناه، عین آب رو آتیش اون احساس گناه من رو ریخت پایین و برام این موضوع رو منطقی کرد که من به خاطر درمان سر دردهام، یک سال تمومه تو سایت متعهدانه رو خودم کار میکنم ولی ابجیم اصلا نیست تو سایت و به آموزه ها گوش نمیده پس نباید خوبم بشه. این جلسه به من یاد داد که هر فردی هر جای که هست جای درستش همونجاست و بعد انگار سر من آروم شد
نتیجه بعدیم:
من توی کار کابینت هستم و کارم واقعا عالی هست و مشتری هام هم این رو قبول دارند. اما وقتی می خواستم برای مشتری قیمت در بیارم، احساس گناه می کردم که وای چقدر قیمت بالا شد و سعی می کردم با درصدها بازی کنم که قیمت کمتر بشه و این فرکانس در نهایت باعث می شد که مشتری زمان پول دادن، از قیمت کم کنه. طوری که وقتی حساب کردم، متوجه شدم برای 3 تا کار، مشتری ها 33 میلیون از قیمت نهایی کار کم کردند و به همین سادگی اینقدر از سود من کم می شد. وقتی توی دوره احساس لیاقت روی این موضوع کار کردم تا ارزش کارم رو دروناً بدونم، باعث شد که زمان قیمت دادن به مشتری، احساس گناه نداشته باشم و احساس لیاقت کنم. الان دقیقاً همون قیمتی که به مشتری با قدرت اعلام می کنم، مشتری می پردازه.
نتیجه بعدی این هست که: من قصد داشتم آیفون 15 برای خودم بخرم اما به هر ترتیبی نمی شد. یعنی یا پولم دست مشتری می موند یا پولی که برای این کار در نظر می گرفتم به نحوی خرج می شد که نمی تونستم. وقتی توی جلسه 10 این دوره، استاد داشت احساس گناه رو توضیح می داد، توی یکی از مثالها دیدم این دقیقا مثال منه. من فهمیدم که من در این باره احساس گناه دارم که من آخرین مدل گوشی آیفون رو داشته باشم اما آبجی من بزرگم نداره و این احساس گناه، پول من رو بیهوده خرج می کرد.
اومدم طبق منطق های این جلسه، با منطق این احساس گناه رو خاموش کردم و 2 هفته نشد که بالاترین مدل آیفون 15 پرومکس رو خریدم.
کلید ماجرا اینجاست که این 3 تا نتیجه رو من به محض این گرفتم که تونستم با منطق های قوی جلسات این دوره، اون احساس گناه ها رو توی ذهنم خاموش کنم و برای داشتن اون نعمت ها احساس لیاقت کنم و در آن واحد، نتایج رو دیدم.
استاد پول دوره ها از شیر مادر، براتون حلال تره. واقعا خدایا سپاسگزارت هستم که که منو به بهترین رفیق و استاد زمانت سپردی.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره احساس لیاقت

https://abasmanesh.com/fa/product/self-worth-course/