Get Mystery Box with random crypto!

به رنگ روشن چشمت

لوگوی کانال تلگرام abbas_damirchi — به رنگ روشن چشمت ب
لوگوی کانال تلگرام abbas_damirchi — به رنگ روشن چشمت
آدرس کانال: @abbas_damirchi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 116
توضیحات از کانال

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد
_________________________
ارتباط با ادمین @damirchi50
_________________________
لینک کانال @abbas_damirchi

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-07-29 23:57:05 سوگنامه :

محرم آمد و دل در تب افتاد
به جانم سوزش خشگ لب افتاد

طنين گريه ی شش ماهه اي باز
به گوش عرشيان ، روز و شب افتاد

به تير و نيزه و شمشير غفلت
تن  مه پيكري از مركب  افتاد

به دست خصم دون ، دست و سر و تن
رقابت در مقام و منصب افتاد

سرآغاز شقاوت لحظه اي بود
كه تخم  كينه ، اندر مذهب افتاد
***
به صحراي عطش ، آتش جلودار
فرات از بخت بد ، در غم گرفتار

هوا غمبار و گرما بی مثال است
زمين و آسمان ، خشك است و تبدار

صداي شيهه اسبان دشمن
وداع جانگداز شاه و سردار

نگاه كودكان بر دست سقا
و مشك پاره در دست علمدار

زبانه مي كشد آتش ز هر سو
به دور بستر تب كرده  بيمار

امام و لشگرش در خون شناور
زنان و كودكان ، آواره و زار
*
چو دستان عمو از تن جدا شد
عطش معنا به دشت كربلا شد

زدشمن انتظار ياوري نيست
ز سوی دوستان ، بیحد جفا شد

همه عالم طفيل تار مويش 
چه مهماني به دشت كربلا شد!؟

زمين و آسمان اندر تلاطم
بساط كائنات از هم جدا شد

دو دست كودكي در گاهواره
براي عالمي مشگل گشا شد

جوان و كودك و پير و زن و مرد
به اشك ديده اي حاجت روا شد
*
چه گويم واژه ها پيچيد درهم
خجل شد جمله ها از شدت غم

چو بر دامان طفلي آتش افتاد
گرفته عالمي را سوگ و ماتم

چه مي بينم به زير پاي اسبان
تن زيباترين زيباي عالم

و واويلا به حال خواهر زار
كه از اين ماجرا شد قامتش خم

و حال مادري مظلوم و بيكس
كه گويد زير لب ، نجواي مبهم

سه ساله دختر شيرين زباني
براي زخم بابا ، فكر  مرهم

شاعر : #عباس_دمیرچی
التماس دعا
https://www.instagram.com/tv/CgnE7UqoXH8/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

@abbas_damirchi
33 viewsعباس دمیرچی, edited  20:57
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 23:56:48
سوگنامه :

محرم آمد و دل در تب افتاد
به جانم سوزش خشگ لب افتاد

طنين گريه ی شش ماهه اي باز
به گوش عرشيان ، روز و شب افتاد

ادامه شعر
@abbas_damirchi
31 viewsعباس دمیرچی, 20:56
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 21:35:59
عشق یعنی با خیالِ یار ، مست
عشق یعنی سر به روی هر دو دست

عاشقان از عشق کمتر گفته اند
هستی خود داده ، در خون خفته اند

عشق پنهان است در اعماق جان
عاشقان را نیست در صورت ، نشان

در سکوت عاشقان ، فریادهاست
ناله و فریاد ازین بیدادهاست

عشق هرگز نیست در شعر و شعار
فرق بسیار است بین حرف و کار

شعر از : #عباس_دمیرچی

@abbas_damirchi
155 viewsعباس دمیرچی, 18:35
باز کردن / نظر دهید
2022-07-17 19:43:10
یاعلی
____

علی(ع) یه چوخلاری الله دیوبلر
مگر بیر یاعلی دن نه گوروبلر ؟!

چاتوبلار گوئیا صبح مراده
اگر بیر دفعه اوندان ایستیوبلر

بشر مبهوت اولوب بو خلق و خویه
جمالین جلوه جنت چکوبلر

شعر از : #عباس_دمیرچی
عرض تبریک محضر همراهان عزیز
https://www.instagram.com/p/CgHtIkdo8NEPwj3nnu6QMbOxGIhkxaEUZUNLbo0/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

@abbas_damirchi
91 viewsعباس دمیرچی, edited  16:43
باز کردن / نظر دهید
2022-07-10 11:19:03
ای خوشا وقتی که در دل ، عشق طغیان می‌کند
می کِشد هستی به میدان ، صحبت از جان میکند

می نهد انگشت حیرت بر دهانش کائنات
زانچه در تشویش مَسلخ ، دستِ ایمان میکند

می رود با پای سر تا سر نهد بر پای عشق
عاشق دلباخته اینگونه احسان میکند

می بَرد فرزند خود را زیر تیغ تیز خویش
بی چه و چون و چرا اجرای فرمان می کند

مستی دیدار دلدار است و سرمست از لقا
هر چه معشوقش بخواهد هر زمان ، آن میکند

می نهد گردن به زیر پای عهد بندگی
می رهد از بند و تَرک صحن زندان می کند

باد کبر و خودپرستی را نیارد در شمار
در هوای حضرت معشوق طوفان می‌کند

شعر از : #عباس_دمیرچی

https://www.instagram.com/p/Cf0xkvFIOD-GoF8Ue5523pN9OmAh25KnWEfPTY0/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

@abbas_damirchi
168 viewsعباس دمیرچی, 08:19
باز کردن / نظر دهید
2022-07-01 08:03:12
ماه و خورشید است داماد و عروس
آسمان ، تالار این مهمانی است

کهکشانها ، چلچراغ بزم عشق
عرش هم از پرتواش ، نورانی است

فاطمه(س) همپای همراهش علی(ع) است
مصطفی(ص) مامور چاوش خوانی است

شاعر : #عباس_دمیرچی
عرض تبریک محضر همراهان عزیز
https://www.instagram.com/p/CRNm8-uDwFW/?utm_medium=copy_link

@abbas_damirchi
90 viewsعباس دمیرچی, 05:03
باز کردن / نظر دهید
2022-06-26 20:43:07 راز دل را خواستم پنهان کنم ، اما چه سود !

مَطلَع شعری که گفتم وصف چشمان تو بود .

شاعر : #عباس_دمیرچی

@abbas_damirchi
107 viewsعباس دمیرچی, 17:43
باز کردن / نظر دهید
2022-06-22 09:26:58
آختار منی تاپ ، ایتمیشم آشوب جهاندا
غرق اولدی وجودیم نجه گور قعر زماندا

ساتدیم چوخ اوجوز عمری ، هوا و هوس ایچره
گوردوم یری ، امّا بوکیلان قدّی آلاندا

غفلت گجه سی هچ خبریم اولمادی آی یوخ!!!
دوردوم یوخودان ، گول سارالیب ، گونده باتاندا

کور و کر و لال و فلج و بی ثمر اولدیم
دیز اوسته تقلّا ایلَدیم سازی چالاندا !

باغدان اِشِیگه چیخدیم و باقلی قاپو قالدی
دوشدوم ال _ ایاق آستینه درگاهی آچاندا

بایرام گونی یاتدوم ، چمنین رونقی گِدّی
صحرایه گدیب ، قیش سویوقی جانی آلاندا

افسوس اوتی یاندوریری باشدان _ ایاقیم
هر یرده و هر لحظه ، اویاق یا که یاتاندا

هشدار ! که سو ایستری گلزار جوانلیق
یوخدی اثری یاق_یاقیشین ، فصل خزاندا

شاعر : #عباس_دمیرچی
https://www.instagram.com/tv/CfGBB2gIBUp81A3HIyWNaH1R4NzssM8cBC4XP00/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

@abbas_damirchi
215 viewsعباس دمیرچی, 06:26
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 11:22:36
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست
یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود...
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!
من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم !!

کاظم بهمنی

@abbas_damirchi
136 viewsعباس دمیرچی, 08:22
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 19:59:17
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به در برند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

سعدی

@abbas_damirchi
152 viewsعباس دمیرچی, edited  16:59
باز کردن / نظر دهید