Get Mystery Box with random crypto!

‍ افولِ اتوپیا #محمد_آخوندپور_امیری نظاره‌گر ویدیوی ارسال | عباس آخوندی

افولِ اتوپیا
#محمد_آخوندپور_امیری

نظاره‌گر ویدیوی ارسالی باشید (انتهای متن). آنچه که بر روی عرشه کشتی حمل می شود مجسمه ای است فروافتاده، بی رمق و تَرک خورده از یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین سیاستمداران قرن بیستم. نامش با انقلاب بلشویکی پیوندی وثیق دارد. انقلابی که در ابتدا آرمان های مارکسیسم را با صدایی رسا فریاد می زد؛ اما دیرزمانی نپایید که نشان داد بیش از آنکه به اندیشه ای رهایی بخش مبدّل گردد، نوعی سرمایه داری دولتی را جایگزین سرمایه داری بازار ساخته است. لنین در زُمره آن نخبگانی است که قرار بود تاریخِ فردایِ بشریت نامش را به بزرگی بر زبان آورد و آن هنگام که نامش بر زبان ها جاری می شود کلاهِ احترام از سر بردارد. هرگز به مجسمه فروافتاده اش به دیده حملِ تکه سنگی بی روح نظاره نکنید.

و چه قرنِ شگفت آوری است قرن بیستم و چه نام آورانی که در این قرن پُر آشوب در دلِ تاریخی خواندنی ظهور نمودند. قرن اتوپیاگرایانی همچون لنین که قرار بود روزگاری دودمان امپریالیسم جهانی را در هم بپیچند؛ اما خود تنها یادگاری گشتند در دلِ تاریخ پر فراز و نشیب این قرن. و در این تشییع جنازه بی شکوه، این چنین در میانِ انبوهی از تهی گشتگی و استیصال، مجسمه ای از او در میانِ دویدن های مردمان متعجب در پی مجسمه ای فروافتاده، در دلِ آبهای آرام رهسپار ابدی‌گاهی نامعلوم می شود.

سراسر تاریخ را که نیک بنگرید سرشار است از چنین تشییع جنازه های بی رمق و رنگ باخته از آدمیانی که زمانی سودای فتح جهان را در دل می پروراندند. آمده بودند رهایی انسان را از زنجیرهای ستُرگ استبداد، استعمار و بردگی فریاد زنند، اما خب زنجیرهای بس قطورتر از بردگی را بر گردن آدمیان آویختند.

آنان که حتی نتوانستند جهانِ خود را بهشتی رویایی برای زیستنی ماندگار سازند، نهایتاً خرابه ای تیره و تاریک از خود به یادگار گذاشتند و این‌چنین دیرزمانی نپایید که همراه با تشییع پیکر خود، خاکسپاری دو چندان‌باشکوه تر را برای تمام ایدئولوژی های اتوپیاگرا را بهمراه آوردند. بدرقه مجسمه لنین، تنها وداع با نامی به غایت آشنا در دلِ زمانه خود و اعصار پس از خود نبود که وداع با همه آرمانشهرهایی بود که می پنداشتیم روزگاری نه چندان دور ما را به سر منزلِ امن و آسایش رهسپار خواهند نمود.

نمی دانم جهانِ پس از ایدئولوژی های آرمانگرا، جهانی زیباتر از گذشته خواهند بود و یا تیره تر از آن، اما بهرروی تجربه زیستِ جدیدِ تهی از هرگونه آرمانشهرگرایی را نیز باید تجربه نمود. شاید روزی مجسمه های بی روح سده کنونی را نیز بر عرشه های کشتی بی بازگشت، این چنین غریبانه در میانِ موجی از بهت و حیرت مردمان حمل نمایند. بقول کارل مارکس: هر آنچه سخت است دود می شود و به هوا می رود.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY