جایی گفتم اختلاف اصلی من و اخوی اختلافی فرهنگیست و به دلیل ن | Abbaskiarostami1319.1395.
جایی گفتم اختلاف اصلی من و اخوی اختلافی فرهنگیست و به دلیل نوع نگاه آمریکایی او با هم مشکلات جدی داریم. این اختلاف زمانی سرباز کرد که درحال پیگیری پرونده پزشکی کیارستمی بودیم؛ من میخواستم پرونده به نتیجه برسد و او میخواست صدای تمام قربانیان خطای پزشکی باشد. اما احمد در گفتگوی چند شب پیش با خانم ابتهاج گفت آمریکایی نیست و بعد یک چاقوی زنجان از جیبش کشید بیرون که روی دستهاش نوشته بود «به عشق مادر» و ناشر کتاب و من را حسابی خطخطی کرد. گرچه سوال احمد سوال درستی بود اما به زعم بنده باز هم به آمریکاییترین شکل ممکن طرحش کرد. سوال آمریکایی یعنی چی؟ یعنی نگاه حقوق بشری به موضوع، یعنی حاشیه را بر اصل غالب کردن با این هدف که اشک حضار را دربیایم و با خود همدلشان کنیم و به نتیجهی مطلوب برسیم. اما سوال چه بود؟ این که آیا همسر کیارستمی راضی به انتشار این نامهها بوده یا نه. احمد به ما گفت مخاطب نامهها حالا زنیست هفتادوچند ساله، هنرمند است، باید عمل جراحی کند، خانهش در طبقهی چهارم ساختمانیست که آسانسور ندارد و امروز روز تولد اوست. در ولایت احمد به این شکل از طرح مسئله میگویند ایموشنال بلکمیل و تا به سوال اصلی که حق مالکیت مخاطب نامهها بود رسیدیم چنان روضهای خواند که حاضر بودیم مالکیت هرچه را که او بگوید به آن مادر رنجدیده بدهیم. البته موضوع جالب دیگری هم هست که بعد از تنظیم غلظت احساسات میشود به آن پرداخت. تقریبا تمام این نامهها نوشته شدهاند و ارسال نشدهاند و شاید برای همین هم تا امروز حفظ شدهاند. یعنی تقریبا همهی پاکتها تمبر دارند اما مهر ادارهی پست تهران یا لندن را ندارند. در یکی از نامهها شوهر نوشته: «با وجودیکه خیلی بیحوصله هستم در نامه نوشتن برای تو خیلی راحتم، چون فکر میکنم دارم با تو حرف میزنم و این بهم کیف میده و هیچ سخت نیست. به هرحال پروین جان، نمیدانم چی، همین پروین جان...» دلش برای عیالش که تنگ میشده، مینوشته و میگذاشته در کشوی میز تحریرش.
الغرض: اخوی ما مسیحوار صدای زنان مظلومی شده که نه تنها در این کتاب، بلکه در بقیهی کتابهایی که به چاپشان معترض است حقی از آنها ضایع شده. او صدای مینا زیوری هم هست که عکس او در کتاب «مداد عباس» به اشتباه به نام همسرش علیرضا انصاریان عکاس فیلم زیر درختان زیتون چاپ شده. مینا را نمیشناسم اما پروین هرگز در جایگاه قربانی نبوده و همیشه آنچه کرده را انتخاب کرده، برای همین برایم بسیار قابل احترام است. پروینی که در این نامهها پرترهای چنین زیبا و قدرتمند از او ترسیم شده، هنوز همانقدر زیبا و قدرتمند است و اگر لازم بداند میتواند به هر شکل که بخواهد به کتاب معترض شود. او صاحب صداست و میتواند پاسخ بخواهد و من و آقای بهمنپور مدیر نشرنظر هر دو ملزمیم در برابر او پاسخگو باشیم. اگر او خود لب به اعتراض بگشاید این گفتگو به شکلی درست آغاز خواهد شد.