2022-06-09 07:11:51
هم چوب، هم پیاز؛ تا کِی و کجا؟!
پروندهسازی غرب علیه برنامه هستهای کشور ۲۰ ساله شد، و علیرغم نرمش حداکثری ایران در توافق موسوم به برجام، و تعلیق، پلمپ، بتنریزی، اکسید کردن و انتقال ذخایر اورانیوم و تولیدات آب سنگین کشور به خارج، نهتنها ماشین بهانهگیری طرفهای دوم توافق متوقف و خاموش نشد، بلکه بد اندیشان نسبت به ملت ایران، با گرفتن امتیازات نقد و دبه کردن و عهدشکنی در موعد عمل به تعهدات خود، نشان دادند که این چرخهی معیوب و به اصطلاح لوپِ بهانهتراشی و فشار بیپایان، قرار نیست هیچ خروجی جز نابودی ایران و ایرانی، ماحصل دیگری داشته باشد؛ و حالا پس از ۲۰ سال، با مشاهده تهدیدات و حتی اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی علیه منافع مادی و حذف و ترور نخبگان علمی کشور، و البته جنایات اقتصادی دولتهای زور گو علیه معیشت ایرانیان تحت رژیم تروریستیِ تحریمهای به اصطلاح بازدارنده هستهای، مردم ایران اکنون با یک پرسش بزرگ رو به رو هستند:
ما مردم، طی حداقل ۲۰ سال گذشته، و علیرغم همهگونه کوتاه آمدن و به اصطلاح اعتمادسازی در خصوص برنامه هستهای خود، و فشارهای بسیار سنگین اقتصادی و معیشتی در عرصه زندگی، دقیقا هزینه چه چیزی را میدهیم؟!
و پاسخ علیالظاهر اولیه ستون پنجم داخلی، زدن زیرآب کل برنامه هستهای است، لذا از این مزخرف قاجاری فاکتور میگیریم، اما طبق ادعای طرفهای خارجی، که البته ریشه در پیشگوییهای نوسترآداموس در خصوص بازگشت پرشیا (ایران) به دوران شکوه و عالمگیری، و البته آغاز جنگ جهانی دارد، «احتمالِ انحراف به سمت برنامه هستهای غیر صلحآمیز، و مسلح شدن به بمب هستهای»، بهانه و حرف اصلی دشمنان ایران در خصوص کل ماجرا و بحران هستهای طی ۲۰ ساله گذشته است؛ و پرسش مکمل پرسشِ اولِ عمومِ مردم، احتمالا حالا میتواند حتی مورد نظرسنجی و رفراندوم عمومی قرار بگیرد، که «چرا هزینه نقدا پرداخت شده بابت یک اتهام ناروا را، برای خلاصی از تهدیدات سخت و نیمهسخت خارجی، به یک امر واقعی مبدل نمیکنیم؟»
آیا حمله چندباره به تاسیسات هستهای کشور، برای آلودهسازی یا چرنوبلیزه کردن ایران، چنانچه با حماقت اشرار و جنایتکاران بینالمللی، در یک گام بالاتر توسط وحوش صهیونیست رقم بخورد و ایران عزیز خدای نکرده تحت یک حمله هستهای مستقیم قرار بگیرد، فرصتی برای بازسازی برنامه هستهای کشور و ایجاد بازدارندگیِ موثر و عینی، یا جبران صدمات ناشی از چنین فاجعهای وجود خواهد داشت؟
هیروشیما، ناکازاکی، تورا بورای افغانستان (استفاده از تسلیحات نترونی)، فرودگاه بغداد (بمب نترونی)، مرز بصره و ایران (انفجار ۵ کیلوتنی هستهای واقعی)، صنعا (انفجار بمب خلاء) و در آخرین مورد انفجار بیروت، همگی یک واقعیت ترسناک را به رخ میکشد، و آن، عدم وجود خط قرمز اخلاقی در جبهه مقابل ملت ایران است.
اگر از نظرات دشمنپسندِ شعبات داخلی نایاک و آیپک که ذیل نام برجام خلاصه شده عبور کنیم، بهنظر میرسد بخش قابل توجهی از مردم، علیرغم به خرج دادن نجابت انسانی برای نظر دادن صریح در خصوص تولید تسلیحات دارای قدرت تخریب نامتعارف، و البته احترام به فتوای مقام معظم رهبری در مورد حرام بودن تولید، انباشت و استفاده از اینگونه تسلیحات، اکنون نظری متفاوت داشته و موافق تولید و تسلیح قوای نظامی کشور به این تسلیحات، با هدف بازدارندگی هستند.
اما آیا باید این خواست احتمالی و جمعی ملت، که در ذیل سه سرفصل:
الف- شرم انسانی مردم ایران از اذعان و اعتراف عمومی به چنین خواستهای (تولید سلاح هستهای)،
ب- احترام توده مذهبی و انقلابی به فتوای رهبری و
ج- ترس از تخریب توسط شبکه داخلی برجام بابت تخریب، تحقیر و توهین و ...
هنوز فرصت تبلور پیدا نکرده، بهصورت سرود، هشتگ، شعار و حتی تجمع و راهپیمایی و ...، فضای کشور را پُر کند تا دشمنان خارجی بفهمند کِش دادن این بازی ۲۰ ساله، دیگر از همه مرزهای توحش قرون وسطایی اجداد آنها نیز عبور کرده و دیگر بیش از این قابل تحمل نیست؟!
خلاصه همه این متن در این دو خط خلاصه میشود:
بهواقع تا کِی و کجا باید هم چوب را بخوریم و هم پیاز را؛ آیا اکنون وقت آن نرسیده بگوییم مرگ یکبار، شیون یکبار؟!
@abdorezasoltani
326 viewsedited 04:11