Get Mystery Box with random crypto!

آرشام می گوید:

لوگوی کانال تلگرام abitpsycho — آرشام می گوید: آ
لوگوی کانال تلگرام abitpsycho — آرشام می گوید:
آدرس کانال: @abitpsycho
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 344
توضیحات از کانال

مستی بهانه کردم و چندان گریستم...تا کس نداندم که
گرفتار چیستم...
@arsham76
ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-15402-tzukJTj
توییتر:
@Sad_Rend

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2021-04-01 00:15:23 I do.

@abitpsycho
639 viewsarsham, 21:15
باز کردن / نظر دهید
2021-03-30 18:33:34 «حسرت عشق‌هایی که نورزیده‌ام...»

@abitpsycho
605 viewsarsham, 15:33
باز کردن / نظر دهید
2021-03-23 16:03:07
درباره تنها مذهبی که ممکن است عاقبت بشر را به خیر کند.

@abitpsycho
781 viewsarsham, 13:03
باز کردن / نظر دهید
2021-03-23 02:12:06 مُو کارونِ دردُم...

#لری

@abitpsycho
677 viewsarsham, edited  23:12
باز کردن / نظر دهید
2021-03-22 15:35:21 «درست می‌شه.»

@abitpsycho
574 viewsarsham, 12:35
باز کردن / نظر دهید
2021-03-19 08:27:55 من زخمی ام و ساعت ۶:۳۰ دقیقه صبح است که این را می‌نویسم.
خسته ام. غمگین و دردمند و تن‌زخمی‌ام.
مچ‌بندم می‌گوید در شب گذشته یک دقیقه خواب عمیق داشته ام.
راست هم می‌گوید احتمالا، چشم که روی هم می‌گذاشتم، دلبر با کون می‌پرید روی صورتم و خواب از چشمم می‌ربود.
در اینجا لازم است متذکر شوم، دلبر نام گربه است.
دارم تهران را ترک می‌کنم.
زخمی ام و میسوزد.
یک جا هم نیست. روی ران پای چپم، دست راستم، بازوی چپم و زانوی راستم هست و می‌سوزد.

من تهران را دوست ندارم. معتادم بهش‌ و البته اکثر آدم‌ها و بخش‌های مهم زندگی ام را هم به نحوی در خود نگه داشته است و زندگی‌ام بهش گره خورده است.
مثل یک گربه‌ی ترسیده به تهران چنگ انداخته ام و ناخن‌هایم را در تنش فرو‌می‌برم.
ترک تهران برای هر چند روز که باشد غمگینم می‌کند خصوصاً که تهران نبودنم برابر با مشغله‌ی کمتر و طبعاً فکر بیشتر و غم بیشتر است و حالا هم که تا دلتان بخواهد سوژه‌اش را دارم.
زخم هم که فراوان دارم.
به قم نرسیده‌ایم.
از تهران که خارج شدیم، یک لحظه غفلت کردیم.
دلبر از قفسش بیرون آمده بود و روی سر آرمین نشسته بود.
وسط اتوبان.
شوکه کننده، ترسناک و خنده دار بود. گربه روی سر آرمین، درحال رانندگی وسط اتوبان.
هرطور بود یک جایی پیدا شد که کنار بزنیم.
تلاشمان برای برگرداندن گربه به قفس، منجر به زخم و خراش و بود.
گربه‌ی ترسیده چنگ می‌انداخت و ناخنش را در تنم فرو‌می‌برد.

من گربه‌ام. ترسیده‌ام. زخمی‌ام.

@abitpsycho
632 viewsarsham, 05:27
باز کردن / نظر دهید
2021-03-18 01:53:23 بیا اصلا فکر کنم تو دریایی.
339 viewsarsham, 22:53
باز کردن / نظر دهید
2021-03-07 09:39:32 @abitpsycho
746 viewsarsham, 06:39
باز کردن / نظر دهید
2021-03-04 17:59:21 «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را»

@abitpsycho
835 viewsarsham, edited  14:59
باز کردن / نظر دهید
2021-03-02 23:26:41 من کر نیستم.
کاش باشم.
کاش درست نشنوم.

یکی از چیزهایی که هر آدمی می‌تواند تجربه اش کند، این است که یک نگاه به اطرافش بیندازد، کافیست ذره ای دقت کند و یک گوشه‌ای یک چیزی به چشمش میخورد که می‌داند قرار است دور انداخته شود.
شاید نه خراب باشد، نه خاک گرفته باشد، اما ذره‌ای دقیق شدن، می‌نماید که قرار است به زودی دور انداخته شود.
صدای دور انداخته‌شدن می‌دهد.
رنگ دور انداخته شدن دارد.
گذر اندکی زمان کافیست تا شکستن و خرد شدنش را ببینی.
آن چیز، از همان لحظه ای که حس کند قرار است دور انداخته شود، در خود می‌شکند. ترک می‌خورد. شروع به وا‌رفتن می‌کند.
تار و پودش از هم جدا می‌شوند.
فرو می‌پاشد و فرو می‌ریزد.

من حالا صدای خودم را می‌شنوم.
رنگ خودم را می‌بینم.
صدای دور انداخته شدنم از خانه ای را می‌شنوم.
صدای دور انداخته شدنم از جایی که برایم حس خانه دارد را می‌شنوم.

@abitpsycho
1.0K viewsarsham, edited  20:26
باز کردن / نظر دهید