مناجات با زمین... زمین عزیز، اى مادر مهربان... - من با بزرگ | 👽 A C I D I X 👽
مناجات با زمین...
زمین عزیز، اى مادر مهربان...
- من با بزرگ ترین احترام و آگاهی آشکار که تو در وجود من هستی و من جزئی از تو هستم بر تو سجده می کنم. تو مرا به دنیا آوردی و هر آنچه را که برای امرار معاش و پیشرفتم نیاز داشتم فراهم کردی.
- مادرم، پدرم و همه اجداد من هم فرزندان شما هستند. ما هوای تازه شما را تنفس می کنیم، آب پاک شما را می نوشیم، غذای مقوی شما را می خوریم و در هنگام بیماری به درمان های طبیعی شما متوسل می شویم. تو مادر همه موجودات هستی من شما را با نام انسانی مادر صدا می کنم، اما می دانم که طبیعت شما بسیار گسترده تر و قدیمی تر از انسانیت است.
- ما فقط یک گونه جوان از فرزندان زیاد شما هستیم. بقیه میلیون‌ها گونه‌ای که روی زمین زندگی می‌کنند - یا زندگی کرده‌اند - نیز فرزندان شما هستند.
- من به خوبی می دانم که تو آدم نیستی، اما این را هم می دانم که کمتر از یک آدم نیستی. شما یک موجود زنده و تنفسی به شکل یک سیاره هستید.
- هر گونه زبان مخصوص به خود را دارد و شما، مانند مادر ما، همه آنها را درک می کنید.
- به همین دلیل است که می دانم وقتی قلبم را به روی تو باز کنم و دعای خود را به تو بخوانم، می توانی مرا درک کنی. هر جا خاک، آب، صخره یا هوا هست، مادر عزیزم می دانم که آنجا هستی و مرا تغذیه می کنی و به من زندگی می دهی.
- تو در تک تک سلول های بدنم حضور داری. کالبد فیزیکی من کالبد فیزیکی شماست و همانطور که خورشید و ستارگان در شما حضور دارند، در من نیز حضور دارند. تو خیلی بیشتر از محیط منی شما من هستید.
- عهد می بندم که همیشه آگاه باشم که تو همیشه در من هستی و من همیشه در تو هستم. قول می‌دهم آگاه باشم که سلامتی و تندرستی شما سلامت و تندرستی من است. می دانم که باید این آگاهی را در خودم زنده نگه دارم تا هر دو در آرامش باشیم و شاد، سالم و قوی رشد کنیم.
- گاهی فراموش می کنم. در سردرگمی و نگرانی های زندگی روزمره گم می شوم، فراموش می کنم که بدن من بدن توست. و حتی گاهی فراموش می کنم که بدنی دارم. غافل از حضور بدنم و سیاره زیبایی که مرا احاطه کرده و در من نفوذ کرده است.
