Get Mystery Box with random crypto!

@AdabSar پالایش زبان پارسی طغیان = نافرمانی، گردنکشی، سَرک | ادب‌سار


@AdabSar
پالایش زبان پارسی


طغیان = نافرمانی، گردنکشی، سَرکشی، خودسَری، گستاخی، شورش، سَرپیچی، خروش
طغیان آب = کوهه، خیزاب، آشوب شدن دریا و رود و مانند آن
طغیان عواطف = بَرجوشیدن مهربانی‌ها، جوشِش مهر
طغیان قلم = سَرکشی کِلک
طغیان‌کردن = بَرجوشیدن، جوشِش، آشوب‌شدن
طغیانی = سرکش، نافرمان

نمونه:
ظلم حاکم به طغیان مردم منجر شد =
ستم فرمانروا به خروش مردم انجامید

صبر مردم لبریز شده و سر به طغیان برداشتند =
شکیبایی مردم لبریز شده و سر به شورش برداشتند
یردباری مردم به پایان رسید و شوریدند

بارش بی‌وقفه‌ی باران موجب طغیان رودخانه شد =
بارش بی‌ایست باران مایه‌ی آشوب‌شدن رودخانه شد
بارش یکریز باران مایه‌ی بَرجوشیدن رودخانه شد

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#طغیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar