Get Mystery Box with random crypto!

تا نوای هفت سُرنا* در گلستان جان دمید خوابِ دیرین شد ز چشمانِ | ادب‌سار


تا نوای هفت سُرنا* در گلستان جان دمید
خوابِ دیرین شد ز چشمانِ زمستان ناپدید
روزگارا هفت سُرنا را به گوشِ جان نواز
چشم را بیدار دار و سینه‌‌ها را پر امید

روزگارا گلشنِ نوروز را پربار کن
شهد پیروزی به کام مرد و زن بسیار کن
ابر را جان‌بخش ساز و ماه را آیینه‌دار
بددلان را دور، با ما نیکوان را یار کن

روزگارا تازه شد هستی در آغاز بهار
جشنِ جمشید جهان‌بین را جهان‌آرا بدار
مهر افزون کن درونِ سینه‌ها در سال نو
فر شادی را به جامِ زندگی از نو بیار

روزگارا جشنِ ما را نوبه‌نو جاوید ساز
سینه را پرمهرتر از سینه‌‌ی جمشید ساز
رنج را آسان بنه بر مردمِ برگشته‌بخت
چشم نیکومردمان را دیده‌ی خورشید ساز


*پی‌نوشت: در باور پیشینیان «رپیتوین» که ایزد گرمی و نوشَوَندِگی است در جشن سده(پنجاه روز پیش از نوروز) به ژرفای زمین فرو می‌رود، در پنجاه روز زمین را از درون گرم می‌سازد و در آغاز بهار دوباره بر زمین فراز می‌آید. در این هنگام با هفت سُرنا(سورنا، شیپور) بر گیتی می‌دمد و جان خفته‌ی جانداران را دوباره به زندگی برمی‌انگیزد.


سراینده #مردو_آناهيد
#نیایش_نوروزی #نوروز
#چکامه_پارسی

@AdabSar