بشنو آوای زنگولهی دامهایت را؛ پگاه که از ده بیرون میروند و | ادبسار
بشنو آوای زنگولهی دامهایت را؛ پگاه که از ده بیرون میروند و شامگاه که به ده باز میگردند. آه! بشنو این آوا را... که آوای زنگولهی دامهای تو از آوای همهی زنگولهها و همهی آواها دلنشینتر و دلانگیزتر است. بشنو آوای زنگولهی دامهایت را، پگاه که از ده بیرون میروند و شامگاه که به ده باز میگردند.
و تو را مژده میدهم، مژدهای جانبخش و شیرین. گاو ماده زرد رنگ زیبای تو زاییده است، یک گوسالهی زیبای درشت و رنگارنگ، زرد و سپید و در پیشانیاش یک سپیدی بزرگ، آنچه تو میخواستی... گاو تو گوسالهاش را با مهر میلیسد و مینوازد. گوساله سر به پستان مادر میکوبد و میمکد و مادر آنرا با مهر مینوازد. مرغهای کرچ تو نیز از روی تخم برخاسته و جوجهها درآمدهاند. و اینک جوجههای کوچک زرد رنگ به دنبال مادر و در جستوجوی دانه میدوند. رنگ زرد جوجهها با رنگ گلها، باغ را رنگینتر و دلانگیزتر کرده است. میش تو نیز همین دیشب زایید! یک برهی زیبای سپید. میش با مهر و نوازش برهاش را میلیسد و بره، پستان مادر را میمکد.
و یک مژده بزرگ دیگر، بسیار بزرگ و شیرین: دیروز، نیمروز، ناگهان کسانی شاد و سرآسیمه از باغ آمدند و تازه آوردند که "مهمام مگس انگبینی" (ملکه زنبور عسل) با انبوهی "مگس انگبین" به باغ آمده و بالای درخت سپیدار نشسته است! میدانی که آمدن مهمام مگس انگبین به جایی، نشانهی آمدِ کار و پرباری سال و مایهی بسی شادمانی است؟ و نشانهی اینکه همهی دامها میزایند و گوسپندها و بزها همایند (دوقلو) میزایند!
از نبیک (کتاب) پارسی #آوای_زنگوله_ها نویسنده #حسین_وحیدی