. شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت! به گریه گفتمش آری: ولی چه زود گذشت! بهار بود و تو بودیّ و عشق بود و امید، بهار رفت و تو رفتیّ و هرچه بود گذشت شبی به عمر، گَرَم خوش گذشت آن شب بود، که در کنارِ تو با نغمه و سرود گذشت چه خاطرات خوشی در دلم به جای گذاشت، شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت! گشود بس گره آن شب ز کارِ بستهی ما صبا چو از برِ آن زلفِ مُشکسود گذشت مراست عکس تو یادآور سفر، آری چهسان توانم ازین طُرفه یادبود گذشت؟ غمین مباش و میندیش ازین سفر که ترا، اگرچه بر دلِ نازک، غمی فزود گذشت. @adabva گنج ادب #ایرج_دهقان 42 views05:47