گلایه تلخ شاعر افغانستانی از مسئولان ایرانی نجیب بارور نمی | عدالتخانه
گلایه تلخ شاعر افغانستانی از مسئولان ایرانی
نجیب بارور
نمیدانستم که ارتباطهای ایرانشهری، مستلزم ارتباطهای سفارتخانهای، ارتباطهای استخباراتی، ارتباطهای سیاسی و در نهایت ارتباطهای مذهبی است.
درک و دریافت ما از ایرانوطنی، ایران فردوسی بود نه ایرانی که توسط ذهنیتهای کوچک، کوچک شده باشد. ما فکر میکردیم ایران، ایران شاهنامه است، پارسی زبان مشترک است و فرهنگ و تمدن مشترک اساس گفتمانهای ماست.
به حتم، اگر میدانستم که ایران جدای از رابطهی فرهنگی، ارتباطهای شرمآور دیگری را اساس گذاشته است، به اینجا نمیآمدم.
اینکه بگویم هنوز مشکل ویزا دارم، هم برای من شرمآور است، هم برای ایرانیهای عزیز.
راستی کسی نمیداند، آیا ممکن است در بدل پول، اقامت ایران را بخرم؟ لطفاً رهنمایی کنید! بهجای همان پُلها، اگر دیوار زده بودم حالا خانهیی شده بود.
من مدتی اینجا مهمان استم، آب و نانم را خودم تامین میکنم، فقط لطفاً گذرنامهام را ناقص نکنید که به یک کشور کفری تا آزادسازی افغانستان پناه ببرم!