سعدی و وحشت نوشتن در باور من هموار این گونه بوده که در هر فص | افسان سرا
سعدی و وحشت نوشتن
در باور من هموار این گونه بوده که در هر فصلی کتابی میروید و گلستان سعدی در فصل بهار روییده است؛ «در فصل ربیع که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده».
گویا او در خزان یاس و نا امیدی بوده، روزها زبان در کام داشته و قلم در قلمدان و مصلحت چنان دانسته که در نشیمن عزلت نشیند و دامن صحبت فراهم چیند و دیگر پریشان نگوید. تا اینکه یاری شفیق از رای و عزم او با خبر شده و در دامنش آویخته میگوید: خلاف راه صواب است و نقض رای الوالالباب، ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.
یادداشت از زهرا معینیفرد، دکترای زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر ادبیات عامه