کامیار

2022-03-21 23:29:14 پر از حس عصبانیت و نفرتم
از چی و از کی نمیدونم
ولی حتی نمیتونم خالی کنم خودمو
حتی کسی هم ندارم بشینم جلوش بگم حرفامو
حتی تایپ کردن واسه خودم هم آرومم نمیکنه
چقد همه چی اوکیه تو زندگیم! باز کردن / نظر دهید

2022-03-20 18:33:05 امیدوارم اون اشک هایی توی1400ریختی باعث سبز شدن و شکوفا شدن ارزوهات در1401 بشه

سال‌نو‌مبارک باز کردن / نظر دهید

2022-03-19 23:30:44 باز هم صبح میشه؛
خورشید طلوع میکنه و در عين حال اتفاقات روز قبل غروب ميكنه؛
درسته باز هم روز جديدى شروع میشه ولی میدونی؛
مگه میشه خاطرات تلخ روز قبل از ذهن و قلب آدما غروب كنه؟
نه؛چون درست مثل یه رَد زخم خوب شدست كه جاش واسه هميشه و هميشه رو قلب آدم هَك ميشه! باز کردن / نظر دهید

2022-03-17 23:30:32 باز کردن / نظر دهید

2022-03-17 23:30:28 من هیچ وقت تسلیم نشدم!
خسته چرا..
اما تسلیم نه!
یه شبایی تا صبح اشک ریختم، از درد چشمام رو نبستم ،هی خاطرات رو مرور کردم اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگار نه انگار که اون آدم دیشبی خودم بودم.
کم آوردم؛ولی جا نزدم!
با همه‌‌ی دردها ادامه دادم،حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هیچی نباشه!
ادامه دادم؛ تا سرم پیش خودم بالا باشه!
ادامه دادم تا اگه نشد به خودم بگم:
«فدای سرت، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی..!»
بخاطر همینم هیچوقت نه پشیمونم، نه افسوس میخورم و نه منتظر کسی هستم که بیاد و نجاتم بده! ناجی من همیشه خودم بودم و بس.. باز کردن / نظر دهید

2022-03-11 23:30:20 اینقده دلم پیشِته اگه نباشی پیشم میمیرم باز کردن / نظر دهید

2022-03-11 23:30:09 چطور میشه عاشقت نبود؟ باز کردن / نظر دهید