فروشگاه اتکا، تهران ما مردمِ بدی نبودیم. دربِ خانههایِمان | اخبار منتخب
فروشگاه اتکا، تهران
ما مردمِ بدی نبودیم. دربِ خانههایِمان باز بود. دستِ خالی خانهیِ دوست نمیرفتیم. مهمان همیشه محبوب بود. سفره را پُروپیمان میچیدیم. بهترینِمان را تعارف میکردیم. ما هیچچیز را فقط برایِ خودمان نمیخواستیم. حالا چی؟ حالا شبیه به همان مردِ تنهایِ تو بیابانِ بیآب و علفایم که همین یک کلاه برایش مانده. باد تندتر میوزد و ما سفتتر میچسبیم کلاهِمان را. همان اندک داشتههایِمان را. حالا از دستِ هم میکِشیم. کلاهِ هم را برمیداریم. دربِ خانههایِمان را میبندیم. بهتر را میگذاریم برایِ خودمان تا زنده بمانیم؛ چون فردا همان را هم نداریم. چون یک دستِ نامرئیِ بزرگ هست که میکِشد از دستِمان. ما تهی شدهایم. فقط مرغ و ماکارونی و تخممرغ و مرغ را از ما نگرفتید. شما هویت و تاریخ را از ما گرفتید. شما، «ما» را از «ما» گرفتید totalksense7 @akhbar_montakhab