Get Mystery Box with random crypto!

غربتِ منطقِ شهيد بهشتي در رفتارِ سوپرانقلابي‌ها! غلامرضا بني | اخبار ملکان

غربتِ منطقِ شهيد بهشتي در رفتارِ سوپرانقلابي‌ها!

غلامرضا بني‌اسدي

آدم‌هاي بزرگ، اهل حکمت هستند لذا کلامشان را در هر زمان که باز بخوانيم مي‌توانيم دريافت روزآمد داشته باشيم چنان که گوئي براي همين امروز سخن گفته‌اند. شهيد والا مقام آيت‌الله بهشتي از اين جمله است. با اين که بيش از چهل سال از شهادتش مي‌گذرد اما کلامش هنوز حلاوت حديث دارد. انگار ناظر به امروز به گفتن برخاسته است. چالش‌‌ها و رد و قبول‌هاي صفر و يکي را در نظر بگيريم. سياه بيني و سفيد خواني‌هاي مطلق را در نظر آوريم آن وقت بخوانيم از بيان شهيد که درباره مخالفِ اصلي خود، که در حق او ناجوانمردانه‌ترين روش‌‌ها را در پيش مي‌گرفت، چنين مي‌گويد: "مبادا زبان و قلم ديگران نسبت به آقاى بني‌صدر يا اشخاص اطراف ايشان بي‌مهار و بى‌تقوا بشود و آن وقت بگويند آقاي بني‌صدر ديگر هيچ كمال و ارزشي ندارد. نه خير، ايشان داراى كمالات و ارزش‌هايي بودند و هستند. داراى ضد ارزش‌هايي هم بودند و هستند و آنچه هست نتيجۀ جمع بندى آن هاست. اگر بي‌انصافى و بي‌عدالتى حتى در اين برخوردها به اخلاق ما رخنه كند، آن وقت ما هم به پاكى و طهارت و نورانيت اين اسلام ضربه زده ايم. در حوزه هاى تشكيلاتى هم اگر همينطور منصفانه بنشينيم و انتقاد كنيم، بسيار خوب است. از آقاى بني صدر بايد همانگونه انتقاد بشود كه فرض كنيد داريد از خودمان انتقاد مي‌كنيد نه بيش از آن." حالا با اين سخنِ معيار که ريشه گرفته از تعاليم ديني است، و حکمت را هبردي امام علي(ع) که مي‌فرمايد "اُنظُر الي ما قالَ و لا تَنظُر الي مَن قالَ"، رفتار و گفتار و نوشته‌هاي خودمان را عيار بسنجيم، چه نسبتي ميان ما و نگاه مان با بيان و رفتار شهيد بهشتي مي‌شود يافت؟ آنچه منتقدانه بايد بر آن خروشيد اين است که برخي تريبون‌داران و قلم به دستانِ سوپرانقلابي، در مواجهه با رويداد‌‌ها و عملکرد‌‌ها بيش و پيش از آن که به کار و کارنامه نظر داشته باشند و "ماقال" را در نظر گيرند، با توجه به "من قال" و نسبتي که با فرد دارند، مواجهه خود را سامان مي‌دهند. اگر آن کس از خودشان باشد، حرامش هم حلال، قصورش هم درست، تقصيرش هم قابل اغماض و حتي خيانتش هم عين عنايت خوانده مي‌شود اما اگر "من قال" را از خود ندانيم و در جريان ديگر باشد، حلالش را و حتي واجبش را هم حرام مي‌خوانيم. حتي اگر در واقع هم چنين باوري نداشته باشيم. نه خطا که رفتار 80 در صديش را هم کفر مطلق تعريف مي‌کنيم و همه را عليه او مي‌شورانيم. عنايتش را خيانت مي‌خوانيم و بي‌آن که فرصت دفاع بدهيم حکم صادر و اجرا مي‌کنيم. واقعا اين رفتار با منطق شهيد بهشتي جز "تباين" و غيريتِ صد درصدي، چه نسبتي مي‌تواند داشته باشد؟ همين قصه پرغصه تورم و گراني را در دو مقطع مطالعه کنيم. در دولتِ سابق، نشانه غرب باوري و بي‌مديريتي و حتي بي‌غيرتي بود اما امروز همه اين‌‌ها مي‌شود امتحانِ الهي. به اين خوانش، انتقاد را هم مخالفت با خواست خدا مي‌خوانند. به علاوه رفتار‌‌ها و محاسبات غيرقانوني و غيرعادلانه، همچون حقوق بازنشستگان مي‌شود را هم "عادلانه‌سازي دستمزدها" مي‌شمارند. اينجاست که جاي خالي بهشتي و غفلت از منطق آن شهيدِ حکيم، آشکارا به چشم مي‌آيد. بايد برگرديم. رجعت به منطق و مشرب بهشتي نياز امروز است. سازنده امروز و فرداست. اصلاح‌گر ناراستي‌هاست. به عنوان يک تکليف انقلابي و ملي، برگرديم به منطق بهشتي تا زندگي‌‌ها پراميد و بهشتي شود. احياي اميد از اين مسير ميسر است. برگرديم!جمهوری اسلامی
#اخبار_ملکان
@akhbare_malekan