آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
528
توضیحات از کانال
•
•
•
زین برودتکده هر نغمه که بر گوش خورد
شور دندانِ بهم خورده ی سرما زده است
بیدل
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها
2022-04-21 23:38:46
الف لام ميم... pinned «_____________ اردیبهشت است قتالترین ماه منظومه شمسی... ____________ #بهرام_اردبیلی @alef_laam_mim»
20:38
2021-11-30 00:00:45
•
•
•
ـــــــــــــــــــــ
« تأمل »
حَراکی اگر نبود، سکون را حالتی به تَغَیُّر بود: تَلَوُّنی که حراکِ سکون بود و، بی که نافیی او باشد، بی سکونیی او بود :
سرخیی میوهها خُنَک میشد.
ـــــــــــــــــــــ
@alef_laam_mim
#بیژن_الهی. دیدن. تهران: بیدگل. ۱۳۹۹. چاپ پنجم. صفحهی ۳۷.
1.1K views21:00
2021-11-22 00:41:22
•
•
•
ـــــــــــــــــــــ
« هر آواز »
هر آواز
سکون عشق است.
هر ستارهی صبح،
سکون زمان.
گرهی
زمان.
و هر آهی
سکون فریادی.
ـــــــــــــــــــــ
@alef_laam_mim
#لورکا. نگارشِ #بیژن_الهی. تهران: بیدگل، ۱۳۹۸، چاپ دوم، صفحهی ۳۹۲-۳۹۳
1.1K views21:41
2021-11-17 18:02:57
•
•
•
ـــــــــــــــــــــ
«به راستی»
دریغا، چه سخت دوست داشتنت
آن گونه که من دارم!
که از عشق تو ام رنج میدهد هوا،
دلم
و کلاهم.
پس که میخرد از من
این نوار مرا
و این دلتنگیی پنبهی سپید را
تا دستمالها سازد؟
دریغا، چه سخت دوست داشتنت
آن گونه که من دارم!
ـــــــــــــــــــــ
@alef_laam_mim
#لورکا. نگارشِ #بیژن_الهی. تهران: بیدگل، ۱۳۹۸، چاپ دوم، صفحهی ۶۲-۶۳.
1.1K views15:02
2021-09-06 08:00:05
•
•
•
ـــــــــــــــــــــ
[...حالا صبح است. آسمان آبیفیروزهایست. در هوای خنک، بلوری و عطرافشان پرندهها گرم کارند و یک سینه صدا را مثل یک مشت مروارید که از توی دستمال ابریشمی رنگینی بیرون بریزد رها میکنند، به هوا نوک میزنند و در آن میدمند و باز آن را فرو میدهند و در گلو میگردانند و صدا بازیگوش روی شاخهها میجهد و از روی برگها میگریزد و ناپدید میشود...]
ـــــــــــــــــــــ
@alef_laam_mim
#شاهرخ_مسکوب. خواب و خاموشی. لندن. نشر دفتر خاک. ۱۹۹۴. چاپ اول. صفحه ۵۸.
1.3K views05:00
2021-09-02 21:49:28
•
•
•
ـــــــــــــــــــــ
[...کوه نیستی که اگر اسم تو را فریاد کنم دستکم صدای خودم را باز بشنوم. تو مرگِ کوهی، صدا را نمیگیری و انعکاس آن را باز نمیگردانی...]
ـــــــــــــــــــــ
@alef_laam_mim
#شاهرخ_مسکوب. خواب و خاموشی. لندن. نشر دفتر خاک. ۱۹۹۴. چاپ اول. صفحه ۵۹.
1.6K views18:49
2021-07-15 13:13:38
•
•
•
ـــــــــــــــــــــ
«گورانی»
از بلندیی بادگیر
مَزهی فرود را به زمزمه آوردن ــــ
در گوشِ آتشی سپید، در چمن؛
و خفتن و خفتن
مست از صدای درها و از صدای باد.
ـــــــــــــــــــــ
@alef_laam_mim
#بیژن_الهی. دیدن. تهران: بیدگل. ۱۳۹۹. چاپ پنجم. ص ۵۵.
1.4K views10:13
2021-07-04 19:07:21
• • • ـــــــــــــــــــــ ۶۴ چرا لباسهای رنگرو رفتهام چون پرچم بال بال میزنند؟ آیا بعضی وقتها بَدَم، یا همیشه اوقات خوبم؟ آیا ما مهربانی را میآموزیم یا صورتکِ مهربانی را؟ آیا رُز -بوتهٔ بدی، سفید نیست؟ و گلهای خوبی سیاه؟ چه کسی به معصومان…
1.6K views16:07
2021-06-21 21:20:28
• • • ـــــــــــــــــــــ «مقامه» من غلام تو بودم. ـ و میان سی گذشته و ده آینده، یک نیمهی من سایه شده؛ سایه که برگهای بو ته درّه میگرایانند. جا که نور گستاخ از حریم تو زخم خورده، هفت مرهم آهسته، هفت مرهم سایه، و دعای زیرْلب ـ که من بودم و، آه، من خودم.…
1.1K views18:20