2022-06-29 18:33:59
چريك اميدوار در زمانه يأس
بازنشر به به مناسبت 8 تير سالروز كشته شدن حميد اشرف رهبر چريك هاي فدايي خلق
قاسم خرمي
حميداشرف متولد 1325 و دانشجوي رشته مهندسي مكانيك دانشگاه تهران، از زمان عمليات سياهكل در سال 49 كه به اعلام موجوديت سازمان چريك هاي فدايي خلق انجاميد، تا زمان مرگش، به مدت 6 سال، رهبر پرقدرت اين سازمان بود. ساواك در تمام اين سالها، در جستجوي دستگيري و نابودي او بود اما در كمال ناباوري، از 10 حمله و درگيري جان سالم به در برده بود و در چندين مرحله هم، ديگر اعضاي سازمان را از محاصره ساواك نجات داده بود.
بي باكي و ورزيدگي حميد اشرف آنهم در مقابل ماموران مدعي و آموزش ديده ساواك، او را تبديل به قهرماني شكست ناپذير در چشم هواداران و عامل تحقير و سرشكستگي ماموران امنيتي كرده بود. پرويز ثابتي معاون ساوك در خاطراتش مي گويد: « هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر یا در درگیری کشته میشدند، شاه میپرسید با حمید اشرف چه کردهاید؟!». به اين ترتيب اين جوان 30 ساله، براي بزرگ ارتش داران نيز كابوسي خطرناك به حساب مي آمد.
من با ايدئولوژي ماركسيسم و شيوه عمل نيروهاي چپ در ايران، ميانه اي ندارم اما باوري به گمراهي و خيانت و مزدوري و بكارگيري اين نوع ادبيات در حق آنان را نيز ندارم. اگر در ميان مبارزان با حكومت پهلوي در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب، مشي مبارزه مسلحانه به عنوان آخرين راه حل، به رسميت شناخته شده بود و حمله به بانك ها و مستشاران خارجي و كشتن مامور ساواك و پاسبان و بعضا عابران بي خبر، يك اقدام انقلابي به حساب مي آمد، بي هيچ ترديدي، حميد اشرف سرآمد انقلابيون تفنگ بدست وقت بود.
گذشته از بي باكي و جنگ آوري، آنچه از فردي مثل او مي توان آموخت « اميدواري در شرايط ياس» است. اشرف از معدود افرادي بود كه بعد دستگيري هاي گسترده اواخر دهه 40، به تنهايي مبارزه اي را براي بازسازي تشكيلاتي شروع كرد و موفق هم شد. او در راهي كه انتخاب كرده بود، رهرو ثابت قدمتي بود اما بحث اين نوشته در باره پيامدهاي نوع راهي است كه اشرف انتخاب كرده بود و يا بالاجبار پيش پاي او گذاشته شده بود.
حميد اشرف و سازمان و ايدئولوژي او و اساسا همه ايدئولوژي هاي فعال در عرصه سياست معاصر ايران، قابل نقد است اما سهم حكومتي كه با بستن همه منفذهاي سياسي، چنين استعدادهايي را به جنگ مسلحانه و نهايتا مرگ غمگنانه كشاند را هرگز نبايد فراموش كرد. حميد اشرف برادر احمد اشرف، جامعه شناس و پژوهشگر ايراني است.
اينكه دو برادر از يك خانواده، به لحاظ سطح سواد و نوع شغل و شان و رفتارهاي اجتماعي متفاوت باشند و حتي به سرنوشت متفاوتي دچار شوند، پديده عجيبي نيست. احمد و حميد اشرف هر دو داراي درجه اي از فرهيختگي و روشنفكري و خواهان اعتلاي ايران بودند اما تفاوت مهم آنها در مسئله و پرسشی برای حل مشکل جامعه ایران طرح می کردند
پرسش احمد اشرف اين بود كه «چرا در ايران سرمايه داري صنعتي پا نمي گيرد؟» و يك عمر پژوهش كرد تا به همين سوال تاريخي پاسخ بگويد
پرسش حميد اشرف اما اين بود كه « چه بايد كرد تا در ايران، سرمايه داري صنعتي پا نگيرد؟» او هم در فرصت اندكي كه براي زندگي داشت هم كتاب و مقاله نوشت و هم دست به اسلحه برد تا به همين پرسش اساسي و البته فلج كننده پاسخي اجمالي ارائه كند.
30 ماه بعد از كشته شدن حميد اشرف، كه ديگر شاه و ثابتي و معتمد از كشور گريخته بودند، جامعه انقلابي و هيجان زده ايران، راه حل به ظاهر ساده اما خسارت بار حميد اشرف را برگزيد. بسياري از سرمايه ها و سرمايه داران بزرگ از كشور رانده شدند تا كشور در دام سرمايه داري صنعتي گرفتار نشود!
متن كامل را در لينك زير بخوانيد
https://www.karkhanedar.com/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%9B-%D8%AF%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D9%84%D9%81-%D9%88-%D8%AF%D9%88-%D8%B1%D8%A7
133 views15:33