Get Mystery Box with random crypto!

تیپ‌شناسی اساتید (قسمت اول) دختر یکی از آشنایانم چند سال پیش | علی دینی ترکمانی

تیپ‌شناسی اساتید
(قسمت اول)

دختر یکی از آشنایانم چند سال پیش کلاس اول دبستان بود. معلمش با وی مشکل داشت. در پرس و جویی متوجه شدم چون معلمش را معصومه‌جان خطاب می‌کند، موجب بر آشفته‌شدن او می‌شود. به والدین این دختر بچه که از قضا بسیار باهوش است ( غزل‌های حافظ و شاعران دیگر را در هفت سالگی از بر بود و خیلی خوب می‌خواند) گفتم مشکل از سوی فرزند شما نیست. معلمش مشکل دارد که متوجه برخورد صمیمی و در عین حال مودبانه این بچه نمی‌شود.

مشکلات جدی آموزشی از جمله برخوردهای خشن و تبدیل نمره به چماقی برای سرکوب دانش‌آموز، فقط به مقاطع پیش از دانشگاه محدود نمی‌شود. دانشگاه نیز درگیر چنین مشکلاتی است. مشکلاتی که بر انگیزه‌های دانشجویان تاثیرات منفی جدی می‌گذارد و مانع از شکوفایی استعدادهای آنان می‌شود.

به این بهانه، در این مطلب کوتاه، با توجه به تجربه‌ی زیست شده‌ی خودم در دوران دانشجویی و همین‌طور تجربه پیش‌روی فرزندان‌مان، چهار تیپ مختلف اساتید را بر مبنای ترکیبی از دو متغیر توضیحی ۱.. میزان فضل و دانش استاد و ۲. نوع شخصیت اجتماعی استاد شناسایی می‌کنم با این هدف که به تصحیح نوع نگرش اساتید کمک کند.

اول، استاد با دانش قوی و با شخصیت اجتماعی انگیزش دهنده. چنین استادی ضمن جدی بودن و سخت‌گیری، به دانشجویان امید می‌دهد. برای مثال، هرگز نمی‌گوید شما نمی‌توانید از درس من نمره‌ی بالا بگیرید. سخت‌گیری‌‌اش مترادف با مچ‌‌گیری از دانشجو با پیچیده کردن سوالات و امتحان نیست. بلکه، در جهت زمینه‌سازی برای تکامل و پیشرفت اوست. بر این باور است که اگر در چارچوب تکالیف و درس و مشقی که ارایه می‌کند، دانشجویی زحمت بکشد و خوب عمل بکند، شایسته‌ی دریافت بهترین امتیاز هست. هدفش هدایت دانشجو به مطالعه‌ی بیش‌تر و طی طریق در مسیر دانش‌جویی است. نمره، از نظرش ابزاری برای رتبه‌بندی دانشجویان بر مبنای زحماتشان است. یعنی فرع بر مساله‌ی یادگیری است. با دیدن دانشجوی قوی بر روی ورقه‌ی امتحان یا در حین پرسش و پاسخ در کلاس، خوشحال می‌شود و به تمجید او می‌پردازد؛

دوم، استاد با دانش قوی و با شخصیت اجتماعی ضدانگیزش. چنین استادی برداشت درستی از سخت‌گیری ندارد. زمینه‌سازی جدی برای تکامل دانشجو را با زمینه‌سازی برای به سه کنج دیوار قرار دادن او اشتباه می‌گیرد. عبوس است. چنان رعبی ایجاد می‌کند که دانشجویان جرات طرح پرسش یا بحثی را پیدا نمی‌کنند. توانایی ایجاد شوق یادگیری و تداوم امر دانش‌جویی را ندارد. به نوعی رابطه‌ی خدایگان و بنده اعتقاد دارد. دانشجو، نه همکار بالقوه‌ی او، بلکه همیشه، دانشجوی او و زیردست اوست. ممکن است گاهی او را رقیب خود بپندارد. به همین دلیل، ناخواسته به رقابت با دانشجو می‌پردازد و دستش در نمره‌ی خوب دادن می‌لرزد. قبل از اینکه دستش به این سو برود، ذهنش پیشاپیش حکم را صادر کرده است: دانشجو نباید نمره‌ی بالایی در درس من بگیرد. به این‌صورت، با جاانداختن خود به عنوان استادی بد نمره‌ده، بر جایگاه خدایگانی خود مهر تایید می‌زند. برای خود بُر و بیایی پرشکوه و جبروتی فراهم می‌کند. غافل از این که با چنین روشی، اثر منفی جدی بر عملکرد خود در کلاس، از منظر ارتقای هم‌زمان دانش دانشجویان و انگیزه‌ی آنان، می‌گذارد؛

سوم، استاد با‌ دانش ضعیف و با شخصیت اجتماعی خودمانی. چنین استادی که یا در مناسبات خاصی در مرتبه‌ی استادی قرار گرفته یا به‌دلیل درگیری در امور مختلف، فرصت مطالعه نداشته و به مرور دانش خود را از دست داده است، با اشراف به این ضعف خود، سعی می‌کند از طریق تعاملات مهربانانه‌تر و سهل‌گیری در درس و مشق، رضایت خاطر دانشجویان را جلب کند. معمولا کلاس را به شوخی و خنده می‌گذراند و در نمره دادن دستش خیلی راحت به نمره‌های بالا می‌رود. ممکن است حتی بدون تصحیح جدی، نمره هم بدهد؛

چهارم، استاد با دانش ضعیف و با شخصیت اجتماعی ضد انگیزش. چنین استادی که از نظر دانش با سومی تفاوتی ندارد، به دلیل درگیر شدن در توهم، برای خود جایگاه خاصی هم قائل است. بنابراین، سخت گیرانه عمل می‌کند و از ترس این که مبادا با سوالی یا بحثی مچش باز شود، به سرکوب دانشجویان می‌پردازد. اگر سخت گیری استاد اول، به دلیل فضل و دانشی که دارد، تا حدی برای دانشجویان قابل هضم باشد، سخت‌گیری این استاد، همراه با ابراز انزجار دانشجویان است. حس تنفر بر می‌انگیزد.

ادامه صفحه‌ی بعد