#خسرو_ناهید_را_دوست_دارد نویسنده : علی سلطانی قسمت ششم مراس | علی سلطانی
#خسرو_ناهید_را_دوست_دارد نویسنده : علی سلطانی قسمت ششم مراسم خاکسپاری و ختم تمام شده بود و خورشید داشت غروب میکرد اقوامِ درجه یک در خانهی ماه بانو جمع بودند اشک چشمان همه روان بود اما ناهید یک قطره اشک هم نریخته بود فقط مات و مبهوت به جماعت نگاه میکرد.…